نجات یک زندگی از خطر طلاق به برکت سه شنبه های مهدوی
1400/04/29 - 12:38
تاریخ و ساعت خبر:
111863
کد خبر:
برگی از گوشه کنارهای سه شنبه های مهدوی

نجات یک زندگی از خطر طلاق به برکت سه شنبه های مهدوی

شروع کرد گفت فردا نوبت دادگاه دارد برای طلاق...خودش درخواست داده.... گفت و گفت...برای طلاق دلیل می آورد و برای ترک دو فرزندش!!!...از عشق گناهی که گریبانش را گرفته بود گفت...
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس - لیلا باقری - جهادگر بسیجی استان قم:
یک هفته ای بود بچه ها در تلاش بودند...کارت های رنگی برش می زدند با جملات تاثیرگزار برای نوجوانان...دنبال هدیه بودند و برگه های مسابقه....تبلیغات را آسانسور به آسانسور می چسباندند. آماده می شدند برای سه شنبه مهدوی که این بار به خاطر هفته حجاب و عفاف رنگ و بوی زهرایی گرفته بود...
خیلی تکاپو شده بود؛ برای غرفه های محصولات، هماهنگی مشاورین، عموروحانی و....این وسط چندتا ناهماهنگی مثل پیدا نشدن مشاورطب و سیستم صوتی و... انگار خستگی را میهمان بعضی از بچه ها کرده بود ومن پشت میز مشاوره با خود می اندیشیدم این همه دوندگی آیا ارزشش را دارد؟
مشاوره ها شروع شد...نفر آخر آمد مسئول اجتماعی گفت ایشون خیلی اصرار دارند به مشاوره. زندگی شون در خطره .گفتم اشکالی ندارد...نشست روبه رویم به هیچ وجه نگاه نمی کرد...نه اسمش را گفت نه مجتمعش را!
نگران بود همسرش موضوع مشاوره اش را بفهمد ...گفتم اولین گام برای منه مشاور امانت داری است...اگر امانتدار حرف هایت نباشم خائنم....خیالت راحت...
شروع کرد گفت فردا نوبت دادگاه دارد برای طلاق...خودش درخواست داده.... گفت و گفت...برای طلاق دلیل می آورد و برای ترک دو فرزندش!!!...از عشق گناهی که گریبانش را گرفته بود گفت...
گفت که نمی تواند دل بکَند... شوهر و دو فرزندش سر رسیدند مرد خندید گفت هرچقدر طول بکشد منتظر می مانیم...با بچه هایش مدت ها ایستاده بود و از دور ملتماسانه و امیدوارانه چشم دوخته بود به میز مشاوره....برنامه تمام شد آمدند صندلی ها را ببرند دلم نمی آمد رهایش کنم امیدی در دلم سوسو می زد که فقط نیاز دارد تا مسئله را درست ببیند و بسنجد و تصمیم بگیرد..گرچه بچه ها خوابشان می امد و نق می زدند اما رفتن درست نبود...
گفتم بنشینیم روی چمن ها؟
گفت شما مشکلی نداری؟
گفتم نه اتفاقا اینطوری بچه ها کنارم روی زمین خواب می روند..ساعت ۱۲شد ....تمام افکارش به هم ریخته بود...گفت اینطور به مساله نگاه نکرده بود چقدر ضرر می کردم خوب شد قبل طلاق آمدم...
پرسید همیشه سه شنبه ها اینجایید؟ گفتم بعضی وقت ها سه شنبه ها می اییم به عشق امام زمان که بگوییم ما همیشه کنارتان هستیم...
بچه های بسبج رفته بودند...نشد که به بچه ها بگویم یک هفته دویدید ارزشش را داشت...یک زندگی از گسیختن فاصله گرفت و دوفرزند فردا هم کنار پدر و مادرشان سر بر بالین خواهند گذاشت....
خدا قوت بچه ها..ارزشش را داشت..
انتهای پیام/*

بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
برچسب ها:
سه شنبه های مهدوی، نجات زندگی، لیلا باقری ،
اخبار مرتبط
ارسال نظر
  • مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرتان لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
  • 1- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • 2- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
  • 3- نظرات بعد از بررسی و کنترل عدم مغایرت با موارد ذکر شده تایید و منتشر خواهد شد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اخبار پر بحث
بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
نخستین پایگاه خبری تحلیلی زنان کشور
پست الکترونیکی:
info [at] tanineyas [dot] ir
طراحی و اجرا الکا