من در فتح «قصرشیرین» دست خدا را دیدم/ شهادت مظلومانه فوزیه شیردل غم انگیزترین خاطره من از سال های دفاع مقدس است

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس - یاسمن حسن زاده: دفاع مقدس برهه ای از تاریخ ایران اسلامی است که زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه توانستند نقش مؤثر و انکار ناپذیر خود را در موقعیت های مختلف فرهنگی ، اقتصادی و دفاعی به منصحه ظهور برسانند. این نقش آفرینی ها امری انکارناپذیر و سرشار از ایثاری آگاهانه است. بانوانی که برای حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی به یاری رزمندگان سلحشور شتافتند و با ایثار و فداکاری وصف ناپذیری روحیه آنان را تقویت کردند و برگ های زرینی بر تاریخ رشادت های این مرز و بوم افزودند. ۶ هزار و ۴۲۸ نفر از زنان ایرانی طی سال های دفاع مقدس شهید شدند که ۵۰۰ نفر از این افراد رزمنده بودند.
بانو، "بدری مردانی" یکی از بانوان رزمنده سال های دفاع مقدس است که خاطرات زیادی از فعالیت های پشت جبهه بانوان در طول هشت سال دفاع مقدس دارد، فرصتی دست داد تا گفت وگویی صمیمانه با او داشته باشیم، خواندن صحبت های شیرین خانم مردانی خالی از لطف نیست.
در ابتدا خود را برای ما معرفی کنید و اینکه در چه سالی معلم شدید و چه مدت در مناطق جنگی حضورداشتید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. «بدری مردانی » هستم. در «قصرشیرین >>متولد شدم. چند ماه قبل از آغاز جنگ تحمیلی توفیق حضور در روستاهای اطراف را یافتم و تا پایان جنگ حضور داشتم.من در خانواده ی مذهبی به دنیا آمدم ، مادرم خانه دار و پدرم کارمند شهرداری بود و دارای ۴ برادر و ۲ خواهر بودم که برادر کوچکترم به دلیل بیماری فوت کرد . در آغاز جنگ ۳ برادرم به جبهه رفتند و ۳ برادرم جانباز هستند.
ما شما را هم به عنوان رزمنده زن سال های دفاع مقدس می شناسیم، اولین اعزام شما از کدام منطقه بود و از چه طریقی اعزام شدید؟
اواخر سال ۵۸باتوجه به محرومیت برخی روستا برای آموزش مقطع دبستان در امتحان استخدامی معلم دبستان شرکت نمودم و قبول شدم سپس به منطقه «سومار» فرستاده شدم که در نیمه مرداد سال ۱۳۶۱ عملیات "ثارالله"به وقوع پیوست.
قدری از حال و هوای آن دوران، را بفرمایید؟
آن زمان همه مردان به جنگ با دشمن رفتند وما زن ها نیز با شجاعت از خانواده محافظت می کردیم و همیشه در پشت جبهه حاضر می شدیم و با تمام توان خود کمک می کردیم و چیزی به اسم خستگی وجود نداشت چون می دانستیم پیروز خواهیم شد.
در طول دوران دفاع مقدس عنایت خدا را در کجا و چگونه دیدید؟
از کوچک‌ترین تا بالاترین مورد عنایت خداوند متعال بود که جنگ را پیش برد. من در فتح «قصرشیرین» دست خدا را دیدم. در آن منطقه به قدری اجساد عراقی زیاد بود که برای دفن آن‌ها کانال کنده بودند.اعتقاد ما بر این است که خداوند متعال در لحظه لحظه این جنگ نابراب حضور داشت و دست خدا در همه جا دیده شد.
از فتح قصرشیرین و حضور زنان خاطرات آن را بفرمائید
شهرستان قصرشیرین امروز ۲۷ هزار تن جمعیت دارد که در هشت سال دفاع مقدس ۸۶۰شهید، ۲ هزار جانباز و یکصد آزاده تقدیم انقلاب اسلامی کرده است. در عملیات غرورآفرین ثارالله رزمندگان اسلام ارتفاعات مهم مشرف به قصرشیرین را در اختیار گرفته، تامین کامل جاده قصرشیرین به سرپل ذهاب را انجام داده و در حدود ۲۹۰ تن از نیروهای عراقی را کشته و زخمی کردند و در این دوران من به همراه مادر و خانم های دیگر در پشت جبهه برای رزمندگان اسلام وسایل آماده می کردیم و همیشه دعای مان بدرقه راهشان بود .
غم انگیز ترین خاطره ی دوران دفاع مقدس که برایتان تداعی می‌کند، تعریف کنید.
یکی از دوستان بسیار نزدیک من بنام فوزیه شیردل جهت کمک به مجروحان جنگی که پرستار نیز بودند با بی رحمی تمام در بیمارستان جوانرود توسط نیروهای متجاوز بعث عراق سربریده شد و زمانیکه این خبر را دریافت نمودم بشدت ناراحت شدم و باورم نشد اما به درجه شهادت نائل شده بود روحش قرین رحمت باشد.
شهید چمران در توصیف شهادت این شهید می‌گوید: «دختر پرستاری که پهلویش هدف گلوله دشمن قرار گرفته بود خون لباس سفیدش را گلگون کرده بود، 16 ساعت مانده بود و خون از بدنش می‌رفت... این فرشته بی‌گناه ساعاتی بعد، در میان شیون و ضجه‌‌زدن‌ها جان به جان آفرین تسلیم کرد.»
به عنوان سؤال آخر، هر آن‌چه از کلمات زیر به ذهن‌تان می‌رسد در یک کلمه بفرمایید؟
قصرشیرین، نماد ایستادگی در برابر دشمنان متجاوز
شهادت: رسیدن به خدا
شهید گمنام: مادری در انتظار فرزند
صحبت پایانی خود را به عنوان حسن ختام بفرمایید
باید تلاش شود تا نسل جوان بیشتر بارشادت های شهیدان ،جانبازان و ایثارگران آشنا شوند که اینان آینده جمهوری اسلامی ایران هستند.
انتهای پیام/*