اگر دوباره آقا را ببینم به ایشان خواهم گفت ما پشت سر شما محکم ایستاده‌ایم
1397/10/16 - 11:24
تاریخ و ساعت خبر:
11973
کد خبر:
زیبایی‌های سفر رهبر انقلاب به استان یزد در سال 86

اگر دوباره آقا را ببینم به ایشان خواهم گفت ما پشت سر شما محکم ایستاده‌ایم

زهرا سادات قائم محمدی ضمن اشاره به این‌که آن زمان 8 ساله بودم و معنای ولایت‌فقیه را درک نمی‌کردم اما رهبر را خیلی دوست داشتم، گفت: اگر دوباره حضرت آقا را ببینم به ایشان خواهم گفت ما همگی پشت سر شما محکم ایستاده‌ایم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس - در پی سفر تاریخی مقام معظم رهبری به شهرستان ابرکوه که خود افتخاری بزرگ است که عظمت آن برای همیشه در صفحه تاریخ کهن این دیار ثبت خواهد شد، از دیگر افتخارات ما این است که دختر خردسالی که در بدو ورود رهبر به شهرستان یزد به ایشان خیرمقدم گفت و با شیرین‌زبانی کودکانه خود چفیه حضرت را طلب کرد، ابرکوهی بود که امروز جوانی ولایتمدار است.
زهرا سادات قائم محمدی 19 ساله که در حال حاضر محصل در رشته علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان است، در گفتگو با خبرنگار فارس در ابرکوه از آن اتفاق فرخنده می‌گوید:
قائم محمدی با بیان اینکه در سال 86 هشت‌ساله بودم، اظهار کرد: آن سال یکی از دوستانم به همراه چند نفر دیگر یک متن همخوانی که به آنان داده شده بود را تمرین می‌کردند تا به رهبر خیرمقدم بگویند. لذا از اینکه من در میان آن‌ها نیستم بسیار ناراحت بودم و در خانه گریه می‌کردم که چرا من انتخاب نشدم.
وی ادامه داد: والدینم هم برای آرام کردن من می‌گفتند: انشا الله خداوند بهتر از این را برایت رقم خواهد زد. باوجوداینکه در کلاس دوم درس می‌خواندم اما همیشه به انجام کارهای فرهنگی علاقه داشته و معمولاً در مراسم‌های مختلف مدرسه دکلمه خوانی انجام می‌دادم.
زهرا سادات افزود: حدود نیمه آذر بود که از مدرسه ما خواستند تعدادی از دانش آموزان که فعال هستند و خوب دکلمه می‌خوانند انتخاب کنند. این بار من هم در میان این افراد بودم و زمانی که متن دکلمه را دیدم با این کلمه آغاز شده بود، رهبرم... پرسیدم این متن برای خیرمقدم گفتن به رهبر است؟ مسئولین مدرسه هم گفتند، اصلاً امیدوار نباشید این فقط برای یک همایش و مسابقه است که قرار است در آن شرکت کنید.
این جوان ابرکوهی اذعان کرد: متن دکلمه را در عین اینکه بچگانه بود اما بسیار پرمغز و پخته بود را پس از چند بار روخوانی کاملاً حفظ شدم. بعدازظهر آن روز در همایشی که حدود 300 نفر از فرزندان شاهد در آن حضور داشتند، شرکت کردیم که طی آن هر کسی شعر، دکلمه و متنی که دوست داشت در حضور آقا بخواند، اجرا می‌کرد.
قائم محمدی اضافه کرد: ناگفته نماند که نماینده دفتر آقا هم در این مراسم حضور داشت و زمانی که دکلمه من به پایان رسید، نامم را پرسید و گفت، پدرت کجا است؟ من هم با همان زبان بچگانه سؤال او را جواب داده و پرسیدم با پدرم چه‌کار دارید؟ همین سؤال من موجب خنده حضار و جلب رضایت نماینده دفتر رهبر شد.
وی عنوان کرد: یک هفته از آن همایش گذشت و من مرتب از خانواده سراغ می‌گرفتم که مسئولین تماس گرفته‌اند یا نه؟ که با این پاسخ که حتماً قرار نیست تو انتخاب شوی، سعی می‌کردند که مرا زیاد امیدوار نکنند. همان لحظه از بنیاد شهید با پدر تماس گرفتند که فردا برای تمرین برویم.
زهرا سادات مصادف شدن تولد خواهر کوچک خود را با اولین روز از تمرین برای خیرمقدم گویی را یکی از بهترین روزهای زندگی خود عنوان می‌کند که سرشار از شور و هیجان است. چراکه در این روز نیز از جمع تیم 6 نفره خیرمقدم گویی به‌عنوان تک‌خوان گروه انتخاب می‌شود.
قائم محمدی تصریح کرد: من آن زمان به درستی معنای ولایت‌فقیه را درک نمی‌کردم و نمی‌دانستم شخص اول مملکت یعنی چه؛ اما چون خانواده‌ام رهبر را بسیار دوست داشته و به ایشان ارادت خاصی داشتند، این عشق و علاقه در قلب من نیز وجود داشت و برای دیدن ایشان ذوق و شوق عجیبی داشتم.
وی با اشاره به اینکه روز ورود آقا به یزد هوا بسیار سرد بود، عنوان کرد: قبل از دیدن رهبر همگی استرس داشتیم؛ اما وقتی آقا آمدند و با لبخندی زیبا سلام کردند، آرام شدیم و گرمای خاصی بر فضا حاکم شد. رهبر گفتند: «بفرمایید... بگویید ببینم». من هم شروع کردم و دکلمه خود را خواندم.
زهرا سادات ادامه داد: متن که به پایان رسید آقا خم شدند و مرا بوسیدند. نوبت بقیه گروه شده بود که همخوانی را آغاز کنند که بازهم در حین اجرای آنان، بازهم مرا بوسیدند. برنامه ما که تمام شد، رهبر نامم را پرسیدند و من جواب دادم، اما چون نام خانوادگی من کمی طولانی بود و متوجه نشدند، دوباره پرسیدند و من جواب دادم. در این لحظه آقا لبخندی زدند و دست به صورتم کشیدند.
قائم محمدی اضافه کرد: آخرین بخش برنامه ما معرفی خودمان بود که باز من خودم را معرفی کردم و این بار مجدداً مقام معظم رهبری مرا بوسیدند و آن زمان در اوج بچگی برایم این بالاترین افتخار بود که ایشان سه بار پیشانی مرا بوسه زدند.
وی در رابطه با چگونگی گرفتن چفیه از رهبر، گفت: در خانه که بودیم خانواده‌های ما تأکید کرده بودند که از رهبر چفیه را بگیریم و ما به خاطر اینکه دیگری این کار را زودتر انجام ندهد، به یکدیگر نمی‌گفتیم که چه برنامه‌ای داریم. روزی که قرار بود خدمت آقا برویم در ماشین راننده گفت ببینم چه کسی از همه زرنگ‌تر است که چفیه آقا را بگیرد. من سریع جواب دادم، خب معلوم است، تنها دختر گروه.
زهرا سادات افزود: قرار نبود که من در بین دکلمه و معرفی خودم چفیه را طلب کنم ولی می‌دانستم اگر من الان نگویم نفر بعدی سریع این کار را انجام می‌دهد، بنابراین وقتی آقا نامم را پرسیدند و جواب دادم، بلافاصله این موضوع را مطرح کردم که ایشان هم با گفتن «چشم، حتماً» خواسته مرا اجابت کردند. چفیه را از همراهان خود گرفته آن را در مقابل صورتشان گرفته و دعایی خواندند و بعد به من دادند.
قائم محمدی تأکید کرد: زمانی که بچه بودم دلم می‌خواست این خاطره ارزشمند را برای همیشه و تنها برای خودم نگه دارم و وقتی دیگران در مورد آن سؤال می‌کردند، در عالم بچگی به پدرم می‌گفتم، این خاطره من است و چرا باید آن را برای دیگران بازگو کنم؛ اما امروز از تکرار هر روزه این خاطره لذت می‌برم و به این نتیجه رسیدم که آن لحظه تنها متعلق به من نبود و خاطره‌ای شیرین برای تمامی هم‌وطنان و هم استانی‌های عزیز است.
وی در ادامه ابراز کرد: برکات معنوی آن اتفاق به‌یادماندنی در ثانیه‌ها و لحظه‌های زندگی من جاری بوده و هست. به‌عنوان‌مثال انتخاب رشته تحصیلی معارف تأثیرات بسیار زیاد و مثبتی بر شخصیت من داشت که معتقدم این انتخاب کار من نبوده و از همان برکات سرچشمه می‌گیرد.
قائم محمدی با اشاره به اینکه امروز عده‌ای می‌خواهند به رهبر خرده بگیرند، اذعان کرد: اگر دوباره بتوانم حضرت آقا را ببینم به ایشان خواهم گفت که راهتان درست است و اگر ما توفیق داشته باشیم همگی پشت سر شما محکم ایستاده‌ایم. دشمنان هر چه می‌خواهند بگویند مهم این است که ما جوانان انقلابی متحد هستیم.
وی تصریح کرد: هرچند ما جوانان دهه هفتاد جنگ و انقلاب را ندیده و تجربه نکرده‌ایم؛ اما باید بگوییم که شهید حججی هم یکی از همین دهه هفتادی‌ها بود که انقلابی بزرگ در دنیا به پا کرد. لذا اگر ما نیز توفیق داشته باشیم همگی پشتیبان ولایت‌فقیه هستیم.
متن دکلمه زهرا سادات قائم محمدی که در حضور رهبر معظم انقلاب قرائت کرد:
بسم‌الله الرحمن الرحیم
رهبرم، کویر گلباران شد
غدیر معنا گرفت
تو آمدی و دلمان پر از شادی شد
خوش‌آمدی، چشمانمان روشن شد
رهبرم دستانی کوچک، گشوده به سویت
دل‌هایی پاک و اسمانی مملو از مهرت
دعایی کودکانه برای پایداری اسلام، انقلاب و رهبر
تنها دارائی‌ام... آن را بپذیر

منبع: فارس
انتهای پیام/*

بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
برچسب ها:
سفر، رهبر، استان یزد، ابرکوه،
اخبار مرتبط
ارسال نظر
  • مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرتان لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
  • 1- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • 2- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
  • 3- نظرات بعد از بررسی و کنترل عدم مغایرت با موارد ذکر شده تایید و منتشر خواهد شد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اخبار پر بحث
بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
نخستین پایگاه خبری تحلیلی زنان کشور
پست الکترونیکی:
info [at] tanineyas [dot] ir
طراحی و اجرا الکا