راه مجاهدت زنان؛ از صندلی مسئولیت کشوری تا مدیریت در خانه
1397/12/08 - 11:24
تاریخ و ساعت خبر:
12665
کد خبر:
ناگفته هایی از احوالات شخصی فاطمه واعظ جوادی/6

راه مجاهدت زنان؛ از صندلی مسئولیت کشوری تا مدیریت در خانه

واعظ جوادی، دکتر چینه و فسیل شناسی و از زنان موفق در عرصه مدیریتی کشور با بیان اینکه در 15 سالگی ازدواج کرده، می گوید: همسرم برایم همه شرایط رشد را فراهم کرده است. وی اکنون بر روی بازسازی شرایط حاکم بر پوشش گیاهی و آب و هوای دیرینه در حوضه طبس و در حال بازسازی حاشیه صفحه ایران با اقیانوس تتیس است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس - گالیا توانگر: فاطمه واعظ جوادی، دکتری چینه و فسیل شناسی از دانشگاه تربیت معلم تهران علاوه بر این که از پس این رشته سخت تحصیلی به خوبی برآمده، تالیفات متعددی در همین زمینه دارد؛ از جمله: "دیرینه شناسی گیاهی" ،مرکز نشر دانشگاهی، 1386 و "ماکروفسیل های گیاهی ایران." ، سازمان حفاظت محیط زیست، 1387.
وی حتی تجربه مدیریتی در رده بالای کشوری را در کارنامه کاری اش به ثبت رسانده است:
معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست88-84
همکاری در تدوین برنامه پنجم سازندگی کشور88-87
نماینده تام الاختیار دانشگاه تهران در کمیته علوم زمین یونسکو93-91

خودش می گوید: « وقتی معاون رئیس جمهور بودم، همسرم، جمعه ها در کنارم بود. البته بنده آشپزی می کردم. ما با توافق ماکرویو و ماشین ظرفشویی نخریدیم. کارها را خودم می کردم. البته گاهی هم ایشان در آشپزی و ظرف شستن کمک می کردند. مهم تر از همه این بود که در حین کار با هم حرف می زدیم و تبادل نظر می کردیم. به این می گویند: «گفتمان کاریِ کاری»!! یعنی کار می کردیم، اما در مورد کارها هم برنامه ریزی می کردیم. اگر خانواده های ما بتوانند چنین باشند، خوب می شود؛ می شود یک تفاهم همه جانبه.»
با هم گفت و گوی ایشان را می خوانیم:
*چرا شاخه چینه فسیل را برای تحصیل در دانشگاه انتخاب کردید؟ برخی می گویند زمین شناسی یک رشته مردانه است، چه نظری دارید؟
این رشته از علوم تجربی از آن جهت که در دبیرستان هم تدریس می شود و کار معلمی برای دانش آموزان در دبیرستان ها در حد کارشناسی و در حد مفاهیم کلی به هر دو قشر نیاز دارد، پس لازم است برای این هدف، تعدادی معلم خانم و تعدادی آقا تربیت شوند.
یک وقتی شما در سطوح بالاتر تحصیلی و کارهای متفاوت اکتشاف، استخراج و نظارتی را مدنظر قرار می دهید. دامنه کار و مسئولیت روشن می شود. حال باید عرض کنم که زمین شناسی شاخه های متنوعی را شامل می شود: زمین ساخت (تکتونیک)، سنگ شناسی (پترولوژی)، اقتصادی، محیط زیست، رسوبشناسی، نفت، مهندسی، آبشناسی و چینه شناسی و فسیل شناسی. حال که با ابعاد متنوع زمین آشنا شدیم درمی یابیم که تنوعی از فعالیت ها ذیل رشته زمین شناسی قرار می گیرد و تعریف می شود؛ اما پاسخ صریح به شما و نظر بنده به عنوان یک متخصص و یک استاد دانشگاه این است که ما حداکثر به 30 درصد از خانم ها در این رشته نیاز داریم و بهتر است که بقیه ظرفیت دانشگاه به پسران تعلق گیرد. نه این که در حال حاضر حدود 75 درصد و گاه صد درصد کلاس های ما به بانوان تخصیص یافته است در حالی که خانم ها وظایف همسری و فرزندآوری و تربیت فرزند را بر عهده دارند. این می شود که از یک طرف، گسست فرهنگی رخ می دهد و از طرفی برخی کارها بر زمین می ماند و در بسیاری موارد خانم های تحصیل کرده بیکار می مانند. به طور مثال عملیات صحرایی جزء لاینفک زمین شناسی است، در حالی که امروزه در دانشگاه تهران متاسفانه تا آخر دوره کارشناسی ارشد و گاه دکتری دانشجوی دختر ما هرگز زمین را در روی زمین ندیده است! این طور زمین شناسی در دراز مدت باعث اُفت و افول زمین شناسی کشور خواهد شد.
اما رشته فسیل از آن جا که با حیات سرو کار دارد و به نوعی با روحیه لطیف خانم ها سنخیت بیشتری دارد، بنده این رشته را انتخاب کردم و از آن جایی که موجودات نیز دامنه بسیار گسترده ای دارند، من از میان جانوران، گیاهان و آغازیان (تک سلولی ها)، گروه گیاهان را انتخاب کردم. در واقع بنده یک دیرینه گیاه شناس (پالئوبوتانیست) هستم و تخصص بنده مربوط است به گیاهان دوره تریاس و ژوراسیک. وقتی با فسیل های گیاهی کار می کنم و در روی زمین آن ها را پیدا می کنم، جنگل آن موقع را می بینم. الان در حوضه طبس کار می کنم. جنگلی بود شبیه مازندران و گلستان. یک جنگل نیمه گرمسیری و مرطوب. لازم است تاکید کنم در طی بیست سال گذشته تمامی عملیات صحرایی که رفتم با همراهی همسر خوبم بود. ما فقط 13 بار به طبس رفتیم. بماند از این که تا سرخس و کرمان و آبیک و ... نیز رفتیم.
*بعضی ها می گویند تحصیل در شاخه های زمین شناسی ویژه قشر مرفه است. شما که از خانواده ای سرشناسید، در مسیر تحصیلی خود با چه مشکلاتی مواجه بودید؟
قشر مرفه؟!!! بنده تا الان نشنیدم. این طور نیست. شاید برخی رشته ها را بیشتر مرفهین تحصیل می کنند به دلیل کلاسش یا به دلیل فرصت های کاری و اعتبار اجتماعی آن رشته، اما زمین شناسی این طوری نیست. زمین شناسی واقعا رشته پرزحمت با دایره مسائل متنوع و جزییات بسیار زیاد می باشد. بنده تمام دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد مثل بسیاری افراد در خوابگاه متاهیلن سپری کردم. دو فرزند پسرم در خوابگاه رشد کردند. ابتدای دوره ارشد بود که پسر دومم در خوابگاه به دنیا آمد. آقا محمد مهدی چهل روزه بود که با رتبه یک در دانشگاه تهران پذیرفته شدم. کارشناسی بنده تربیت دبیری بود و در دانشگاه تربیت معلم تهران که بعد اسمش شد خوارزمی تحصیل می کردم. بعدها وزارت علوم اجازه داد که کسانی که می خواهند ادامه بدهند، منعی ندارند، زیرا می گفتند تعداد واحد درسی زمین شناسی در دبیرستان کم است و بقیه می توانند ادامه دهند. انتهای ارشد بود که در شهرک حکیمیه آپارتمانی خریدیم. یادم هست یک سال آب آشامیدنی نداشت!
خدا رحمت کند پسرم سعید(در بیست سالگی به رحمت خدا رفت) کلاس چهارم شده بود روزی یک بار تانکر، آب می آورد و او می رفت یک دبه آب می آورد بالا. آخر، شهرک تازه تاسیس بود (سال 1372). آب داشت، اما آب چاه بود. فقط برای شست و شو بود، نه آشپزی و آشامیدن.
برای پایان نامه هم با استاد به منطقه جیرود رفتیم. رساله من پالینومورف های دونین جیرود بود. آن موقع کامپیوتر و عکسبرداری دیجیتالی که نبود. ناچار شدم عکاسی یاد بگیرم، اما پولی برای خرید کاغذ عکاسی و مواد ظهور و تثبیت و غیره نداشتم. خدا حفظ کند پدرم، وقتی فهمید همسرم تازه منزلی دست و پا کرده و مشکل داریم. ماهی 5000 تومان برایم می فرستاد تا کارم جلو برود.
* وقتی ماکروفسیل ها را در کنار میکرو فسیل ها در یک سازند زمین شناسی مورد بررسی قرار می دهید، چه چیز به ذهنتان خطور می کند و در این تدبر چه برداشت های معرفتی در ذهنتان شکوفا می شود؟
خداوند را حمد و ثنا می گویم. نظم در عالم را می بینم. این که همه جا خداست. وقتی برگی را با تمام رگبرگ هایش با هاگدان هایش می بینم و هاگ آن را در آزمایشگاه پیدا می کنم، همه را از آفریدگار توانا می دانم. همه جا خداست و وقتی می گوید برمی انگیزم، شما را دوباره زنده می کنم، خواهد کرد. خداوندی که گیاهی را و عناصر تولید مثلی اش را 400 میلیون سال و یا 170 میلیون سال پیش تا الان حفظ کرده، ما را هم قطعا حفظ می کند. روز حساب و کتاب حق است. خداوند بر بنده اش منت گذارد. از همان جوانی هم که می رفتم برای عملیات صحرایی توفیق داشتم که با وضو بروم. توفیق داشتم که نماز را سر وقتش بخوانم، مگر به ندرت زمانی که مشکلی ناخواسته پیش آمده بود. خدارا سپاس می گویم که ما را آفرید و راه روشن ایمان به خودش را به ما آموخت. ان شاءالله که تا آخر دستمان را بگیرد.
* با این که ایران یکی از کشورهای با ظرفیت بالای زمین شناسی و معدن است، چطور می شود این همه جوان زمین شناس بیکار داشته باشیم؟

این سوال را باید از مدیران بی تدبیر بپرسید. اگر مدیران برنامه و طرح روشنی داشته باشند، بیکار نخواهیم داشت.
*از سال های فعالیتتان در محیط زیست چگونه یاد می کنید؟ آن جا دائما زیر ذره بین بودید. حتی بعضی ها می گفتند چطور یک زمین شناس به این سمت گمارده شده است؟! در حالی که من می دانم یکی از شاخه های زمین شناسی تخصصی، زمین شناسی محیط زیست است و یادم می آید چند واحدی هم با همین عنوان در مقطع کارشناسی گذراندیم.
خوب، مطمئنا راحت نبود. عده ای برایشان سخت بود که فردی که خود را قهرمان زمین می دانست! جایش کسی دیگر بیاید. دائما تخریب می کردند. دائما سنگ اندازی می کردند. چرا حالا سوال از مسئول رها شده؟ دیگر آن خبرنگاران علاقه ای به پرسش ندارند! اما ارتباط زمین شناسی به محیط زیست به ویژه تخصص بنده که روی گیاهان کار کردم، بسیار بیشتر از ارتباط سایر رشته هاست. محیط زیست ما با تنوع زیستی بکر و متنوعش فوق العاده است. افسوس که قدرش دیر روشن می شود.
*آیا فرزندانتان هم در شاخه های زمین شناسی یا محیط زیست فعالند؟ تا چه اندازه خودشان در انتخاب های زندگی شان دخیل بوده اند؟

خداوند مهربان به بنده دو پسر اهدا کرد. پسر اولم در سن بیست سالگی دعوت حق را لبیک گفت. پسر دومم در رشته مهندسی صنایع تحصیل کرده است. البته محیط زیست را دوست می دارد و برای استفاده از انرژی های تجدید پذیر از جمله خورشیدی تلاش می کند. هر دو پسرم مهندسی صنایع تحصیل می کردند. رشته شان ریاضی بود و صنایع را به دلیل تحلیل سیستم دوست داشتند. ما هم کمکشان کردیم و به انتخابشان احترام می گذاریم.
*به عنوان یک زن تحصیل کرده که توانسته در جامعه اسلامی بالاترین رده های مدیریتی کشور را تجربه کند، چه احساسی دارید؟

الحمدلله رب العالمین خداوندی که بنده اش را آفرید، به او استعداد داد. به او پدر و مادری مومن و معتقد داد. به او همسری مومن، همراه و یاری خوب داد. خداوندی که فرزندانی نیکوصفت و باایمان داد. خدا را برای همه نعمت هایش شکر می کنم که اطمینان قلب بر بنده اش عطا کرد. این که خدا هست، حاضر است، ناظر است. «و کفی بالله وکیلا» اوست. وقتی الله هست حال ما هم خوش است.
*چطور توانستید بین وظایف مادری، همسری، مدیریتی و علمی خود یک توازن ایجاد کنید؟
خوب، همسر خوب داشتن کلید موفقیتم بود. وقتی معاون رئیس جمهور بودم، می خندید و جمعه ها در کنارم بود. البته بنده آشپزی می کردم. ما با توافق ماکرویو و ماشین ظرفشویی نخریدیم. کارها را خودم می کردم. البته گاهی هم ایشان در آشپزی و ظرف شستن کمک می کردند. مهم تر از همه این بود که در حین کار با هم حرف می زدیم و تبادل نظر می کردیم. به این می گویند: «گفتمان کاریِ کاری»!! یعنی کار می کردیم، اما در مورد کارها هم برنامه ریزی می کردیم. اگر خانواده های ما بتوانند چنین باشند، خوب می شود؛ می شود یک تفاهم همه جانبه. الان هم همین طور است. کارهای منزل را به طور نانوشته ای تقسیم کردیم و البته عنداللزوم بار از روی دوش یکدیگر برمی داریم. خوب خانواده یعنی همین. این است که دشمن فهمیده و پایه های خانواده را سست کرده و می کند.

*آیا زمانی برای خود (مختص خود) نیز در برنامه شلوغ کاری و خانه داری مد نظر دارید؟
کمتر وقت اختصاصی دارم. اگر ساعتی هم آزاد باشم، زکات آن چه خدا عطا کرده را به جا می آورم. منظورم دانش و تجربه ای است که او عطا کرده است. باید برویم و با مردم باشیم. با خانم ها و سایر نهادها و...
*محور دغدغه های محیط زیستی شما در آن دوره چه بود؟ چند درصد از ایده های زیست محیطی تان را توانستید با موفقیت پیاده کنید؟
دولت نهم با انباشتی از پروژه های عمرانی ناتمام مواجه شده بود و آینده ای پیش رو با محور و شعار عدالت. برای همین هم سفرهای استانی داشتیم. دو دوره کشور را رفتن و تصمیم گرفتن کار زیادی از نظر محیط زیست هم می طلبید. یادم هست فقط 5 بار رفتم بندر ماهشهر و 4 بار عسلویه و بندرعباس. دوره ای بود که اواخرش آمریکا داشت بنزین را تحریم می کرد. همان موقع مصوباتی برای خودکفایی بنزین و گازوییل با استاندارد یورو 5 از دولت گرفتم. طرح حفاظت، احیا گوزن زرد و هوبره و .. را در دستور داشتیم. 4 سال فرصت زیادی برای به ثمر رساندن همه طرح ها نبود، اما مصوبات هیات وزیران همگی با رعایت ملاحظات زیست محیطی به تصویب می رسید. یادم هست آقای سعیدی کیا و آقای فتاح خیلی کمک می کردند در تصویب، برای این که وزرا حق رای داشتند، وقتی دفاع می کردند، خوب، خوب بود دیگر. محیط بانی ها را تقویت کردیم. پروژه های ناتمامی در محیط زیست هم بود که تقریبا همه آن ها را به اتمام رساندیم.
*در حال حاضر مهم ترین مشکلات زیست محیطی کشور را چه می دانید و چطور می توان با توان داخلی بر آن فائق آمد؟
این سوال طولانی است. کلیدواژه می گویم: آلودگی هوا (شهری، ریزگردها)، آلودگی خاک و قاچاق و فرسایش آن، کاهش تنوع زیستی، وارد شدن گیاهان تراریخته به محیط زیست، تغییرات اقلیم. بحث محیط زیست بسیار مهم است. فرصت دیگری می طلبد.
*یکی از تدوین گرهای برنامه پنجم توسعه کشور شما بودید. به راستی چرا ما نتوانستیم تولید داخلی را به عنوان یکی از کلیدی ترین معیارهای توسعه پایدار ملی رونق ببخشیم؟
مدل برنامه ای توسعه پایدار، مدلی غربی است. انتظار دارید نظام سلطه دلش برای ما بسوزد. آن هایی که نگاهشان یا افکارشان دست غرب را بر سر خود می کشند، می خواهید تولید ملی را به عنوان معیار پایداری ببینند؟ اهداف هزاره در راستای توسعه پایدار بر چند رکن استوار است که دو رکن آن: محیط زیست و توانمندسازی زنان را خیلی پررنگ می کنند.
ما که با هیچکدامش مخالف نیستیم، اما تعریف آن ها از محیط زیست این است که بیایید موافقتنامه پاریس را بپذیرید و اطلاعات چاه های نفت و گاز و فعالیت های اقتصادی خودتان را به ما بدهید!! در مورد زنان هم تعریفشان فردگرایی زن بدون حضور خانواده است. زن بیاید درس بخواند. کار کند. مستقل بشود. خانه داشته باشد؛ این می شود خوب. خانواده می شود درجه چندم اهمیت. این است که توصیه به هکذا و هکذا می کنند. ببینید چگونه از واژگان زیبا اهداف استعماری خود را پیش می برند.
*نقش همسر خود را طی سال های پیاپی فعالیت های نفسگیر چطور ارزیابی می کنید؟ به ویژه که او نیز در سال هایی که در راس مدیریتی کشور بودید، برخی تهمت ها، کنایه ها و تلخ کامی ها را پا به پایتان تجربه می کرد.
من 15 سالم بود که ازدواج کردم. ایشان برایم همه شرایط رشد را فراهم کرد. ایشان مردی بزرگ و بزرگوارهستند. همراهی خوب و صبور هستند. فقط خداوند می تواند اجرشان را بدهد. همیشه غیرتمندانه مدافع حریم خانواده و بنده بودند و هستند.
*در حال حاضر بر کدام پروژه علمی و تخصصی خود مشغول به فعالیت هستید؟
بر روی بازسازی شرایط حاکم بر پوشش گیاهی و آب و هوای دیرینه در حوضه طبس (بلوک طبس و بلوک یزد) کار می کنم. در حال بازسازی حاشیه صفحه ایران با اقیانوس تتیس هستم. کار قشنگی است. وقتی می فهمید ایران مثل یک جزیره در میان اقیانوس تتیس رها بود و اطرافش آب بود و سرزمینش جنگل. احساس عجیبی پیدا می کنید. دست خالق قادر متعال را خوب میبینید و حس می کنید.
سپاس از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.

انتهای پیام/*

بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
برچسب ها:
زنان طراز انقلاب، واعظ جوادی، زن نخبه، زنان انقلابی،
ارسال نظر
  • مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرتان لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
  • 1- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • 2- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
  • 3- نظرات بعد از بررسی و کنترل عدم مغایرت با موارد ذکر شده تایید و منتشر خواهد شد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اخبار پر بحث
بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
نخستین پایگاه خبری تحلیلی زنان کشور
پست الکترونیکی:
info [at] tanineyas [dot] ir
طراحی و اجرا الکا