چهارده قرن جاودانگی عاشورا، حاصل رسالت پیامبرگونه زنان کربلا
1398/07/06 - 09:48
تاریخ و ساعت خبر:
35256
کد خبر:
حسینیه زنان/ 9

چهارده قرن جاودانگی عاشورا، حاصل رسالت پیامبرگونه زنان کربلا

جاودانگي‌ عاشورا، پس‌ از چهارده‌ قرن‌ حاصل‌ کار بانوان‌ بازمانده‌ دشت نینوا بود که ‌نگذاشتند اين‌ واقعه‌ در صحراي‌ خشک‌ و سوزان‌ کربلا دفن‌ و فراموش‌ شود يا از ياد برود. زيرا «تاريخ‌ کربلا يک‌ تاريخ‌ مذکر ـ مؤنث‌ است‌. حادثه‌اي‌ که‌ مرد و زن‌ هردو در آن‌نقش‌ داشته‌اند ولي‌ مرد در مدار خودش‌ و زن‌ در مدار خودش‌.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس - وقتي‌ امام‌ حسين‌ از مدينه‌ به‌ مکه‌ و از آن‌جا به‌ کربلا آمد، زينب‌ همراه‌ برادرش‌ بود و در واقع‌ سرپرست‌ بانوان‌ و کودکان‌ بود و تا آخرين‌ توان‌ در اين‌ سفر به‌ برادر و نهضت ‌برادرش‌ کمک‌ کرد. با اين ‌که‌ در سن‌ 55 سالگي‌ به سر می برد، بزرگترين‌ و سخت‌ترين‌ مصائب‌ را در راه‌ به‌ ثمر رساندن‌ اهداف‌ عاليه‌ برادرش‌ امام‌ حسين‌(ع) را تحمل‌ کرد. بانوان‌ حرم‌، به‌ خصوص‌ خواهرش‌ ام‌ کلثوم‌ و دختر برادرش‌ سکينه‌ و همسر برادرش‌ رباب‌ نيز کمال‌ تحمل‌ واستقامت‌ را از خود نشان دادند.
زينب‌ دو فرزندش‌ محمد و عون‌ را با خود به‌ کربلا آورده‌ بود و اين‌ دو نوجوان‌ در راه‌ حسين‌(ع) به‌ شهادت‌ رسيدند اما زینب (س) چون‌ کوهي‌ استوار در برابر حوادث‌،ايستادگي‌ کرد. اگر گريه ‌مي‌کرد، گريه‌اش‌ فرياد بر ضد ظلم‌ و فرياد بيداري‌ بود.
او پيام‌آور خون‌ شهيدان‌ بود، وگرنه‌ به‌ ابن‌ زياد نمي‌گفت‌: «جز زيبايي‌ و سعادت‌،چيز ديگري‌ نديدم‌». او حتي‌ وقتي‌ به‌ مدينه‌ بازگشت در هر فرصتي‌ پيام‌ شهيدان‌ کربلا رابه‌ مردم‌ مي‌رساند.
در عصر روز يازدهم‌ (محرّم‌) که‌ اسرا را آوردند، وقتي‌ به‌ قتلگاه‌ رسيدند، همه‌ بي‌اختيار خودشان‌ را از روي‌ مرکب‌ها به‌ روي‌ زمين‌ انداختند. زينب‌ خودش‌ را به‌ بدن‌ مقدس‌ ابا عبدالله‌ مي‌رساند و آن‌ را به‌ وضعي‌ دلخراش‌ مي‌بيند. بدني‌ بي‌ سر و لباس‌. آن‌چنان‌ ناله‌کرد که‌ اشک‌ دشمن‌ جاري‌ شد.
مجلس‌ عزاي‌ حسين‌ را براي‌ اولين‌ بار زينب‌ ساخت‌، ولي‌ در عين‌ حال‌ از وظايف‌ خودش‌ غافل‌ نيست‌. پرستاري‌ زين‌ العابدين‌ به‌ عهده اوست‌. نگاه‌ کرد به‌ زين‌ العابدين‌،ديد حضرت‌ که‌ چشمش‌ به‌ اين‌ وضع‌ افتاده‌، آن‌ چنان‌ ناراحت‌ است‌، گويي‌ مي‌خواهد قالب‌تهي‌ کند. فوراً بدن‌ ابا عبدالله‌ را رها کرد و آمد سراغ‌ امام‌ زين‌العابدين‌: «پسر برادر! چرا تورا در حالي‌ مي‌بينم‌ که‌ مي‌خواهد روح‌ از بدنت‌ پرواز کند؟» امام‌ فرمود: «عمه‌ جان‌! چطورمي‌توانم‌ بدن‌ هاي‌ عزيزان‌ خودمان‌ را ببينم‌ و ناراحت‌ نباشم‌؟» زينب‌ در همين‌ شرايط ‌شروع‌ مي‌کند به‌ تسليت‌ خاطردادن‌ به‌ امام‌.
آينده‌ اين‌جا کعبة‌ اهل‌ خلوص‌ خواهد بود. زينب‌ براي‌ امام‌ زين‌العابدين‌ روايت‌ مي‌کند.
روز دوازدهم‌ (محرّم‌) اسرا با طبل‌ و شيپور وارد کوفه‌ شدند و سرهاي‌ مقدس‌ را به‌استقبال‌ آنها بردند. در يک‌ موقع‌ خاصي‌،‌ زينب‌ (س) موقعیت را تشخيص‌ مي‌دهد و اشاره‌ می کند؛ عبارت‌ تاريخ‌ اين‌ است‌: «وَقد او مات‌ الي‌ الناس‌ ان‌ اسکتوا فارتدّت‌ الانفاس‌ و سکنت‌الاجراس‌؛ يعني‌ در آن‌ هياهو و قلقله‌ که‌ اگر هلهله‌ مي‌کردند صدايش‌ به‌ جايي‌ نمي‌رسيد،گويي‌ نفس‌ها در سينه‌ حبس‌ شد و صداي‌ زنگ‌ها و هياهو خاموش‌ شد، مرکب‌ها هم‌ايستادند.» در کوفه‌ 20 سال‌ پيش‌ علي‌ خليفه‌ بود. هنوز در ميان‌ مردم‌ خطبه‌ خواندن‌ علي(ع) ‌ضرب‌ المثل‌ بود. راوي‌ گويد: گويي‌ علي‌ زنده‌ شده‌ و سخن‌ او از دهان‌ زينب‌ مي‌ريزد.
زينب‌ در کوفه‌ خطبه‌اي‌ قرائت‌ نمود: «اي‌ اهل‌ کوفه‌ قبيح‌ باد روهاي‌ شما، چه‌ پيش ‌آمد شما را که‌ از نصرت‌ حسين(ع)‌ دست‌ برداشتيد تا اين‌ که‌ او را شهيد کرديد و اموال‌ او راغارت‌ کرديد؟ اف‌ بر شما، آيا مي‌دانيد خون‌ طاهري‌ را ريختيد و کسي‌ را کشتيد که‌ بهتر ازهمه‌ جهانيان‌ بود؟ مادرهايتان‌ به‌ عزايتان‌ بنشينند که‌ به‌ زودي‌ جزا خواهيد شد به‌ آتشي‌ که‌ خاموش‌ شدني‌ ندارد. من‌ تا زنده‌ هستم‌ بر برادرم‌ مي‌گريم‌ و بعد از اين‌، چشم‌هايم‌ به‌اشکي‌ که‌ چون‌ سيل‌ جاري‌ به‌ صورت‌ متراکم‌ مي‌باشد، خشک‌ نخواهد شد.» سپس‌ بانگ ‌بر اهل‌ کوفه‌ زد: «صدقه‌ بر ما اهل‌ بيت‌ روا نيست‌. اي‌ اهل‌ کوفه‌ مردان‌ شما، مردان‌ ما رامي‌کشند و زنان‌ شما بر ما گريه‌ مي‌کنند. فرداي‌ قيامت‌ خداوند متعال‌ ميان‌ ما و شما حکم‌خواهد فرمود».
اين‌ سخنان‌ که‌ با عبارت‌هاي‌ شيوا از دلي‌ سوخته‌ برمي‌آيد، همه‌ را دگرگون‌ کرد به‌گونه‌اي‌ که‌ شنوندگان‌ دست‌ها را بر دهان‌ نهاده‌ و دريغ‌ مي‌خوردند. واکنش‌ مردم‌ کوفه‌ چنان‌ بود که‌ راوي‌ مي‌گويد: به‌ خدا قسم‌ مردم‌ کوفه‌ را در آن‌ روز ديدم‌ که‌ بهت‌ زده‌ اشک‌ مي‌ريختند و از شدت‌ اندوه‌، دست‌ها را بر دهان‌ گرفته‌ و انگشتان‌ خود را مي‌گزيدند.
ويژگي‌هاي‌ زينب‌ در ماجراي‌ کربلا بسيار است‌. مهم‌ترين‌ ويژگي‌هاي‌ او رامي‌توان‌ در سه‌ موضوع‌ زير خلاصه‌ نمود:
1ـ تا برادرش‌ امام‌ حسين‌(ع) بود، يگانه‌ حامي‌ او بود و بعد از او از حجت‌ خدا امام‌ سجاد، حمايت‌ کرد و در چندين‌ مورد نگذاشت‌ او را به‌ قتل‌ برسانند و خود را سپر او کرد.
2ـ او سرپرست‌ يتيمان‌ و بانوان‌ بي‌سرپرست‌ بود و تا آخرين‌ لحظه‌ از آنها حمايت‌کرد. حتي‌ جيرة‌ آب‌ خود را براي‌ کودکان‌ مي‌گذاشت‌ و در عين‌ حال‌ نماز شبش‌ ترک ‌نمي‌شد.
3ـ او پيام‌آور خون‌ شهيدان‌ بود. در کوفه‌ و شام‌ و مدينه‌ و و هرجايي‌ که‌ فرصت‌ به‌دست‌ مي‌آورد از شهيدان‌ و آرمان‌هاي‌ مقدس‌ آنها مي‌گفت‌ و هدف‌ قيام‌ امام‌ حسين‌ رامشخص‌ مي‌کرد و مردم‌ را بيدار مي‌ کرد. خطبة‌ غرّاي‌ او در کوفه‌ و شام‌ عجيب‌ صدا کرد. يزيد را به‌ لرزه‌ انداخت‌ و او را با کوبنده‌ترين‌ مطالب‌ در برابر جمعيت‌ محکوم‌ ساخت‌، به‌طوري‌ که‌ او در ظاهر اظهار پشيماني‌ کرد و جنايت‌ را بر گردن‌ عبيدالله‌ بن‌ زياد مي‌انداخت‌.
نتيجه‌1
با بررسي‌هايي‌ مختصر در تاريخ‌ عاشورا، مي‌توان‌ گفت‌ که‌ در اين‌ نهضت‌ عظيم‌ هرچند يزيديان‌ ، سپاه‌ امام‌ حسين‌ (ع) را به‌ قتل‌ رساندند، ولي‌ تا اين‌ مرحله‌ فقط‌ نيمي‌ ازنقشه‌ امام‌ حسين‌ اجرا شده‌ بود و نيم‌ ديگر آن‌، تبليغ‌ روي‌ واقعة‌ عاشورا و رسوايي‌ دستگاه‌اُموي‌ بود.
اين‌ وظيفة‌ مهم‌ و خطير را چه‌ کساني‌ بايد انجام‌ مي‌دادند، جز بازماندگان‌ کاروان ‌سيدالشهدا بازماندگاني‌ که‌ اکثر آنها اطفال‌ و زنان‌ بودند. گرچه‌ اين‌ زنان‌ از ابتدا که‌ همسران‌ و فرزندان‌ عزيز خود را تشويق‌ به‌ جهاد در برابر سپاه‌ کفر و حمايت‌ از مولاي‌ خود مي‌کردند و از همان‌ هنگام‌ که‌ از مجروحان‌ جنگ‌ پرستاري‌ و دلجويي‌ مي‌کردند و به‌ آنهادر جهت‌ ادامه‌ نبرد عليه‌ باطل‌ نيرو و روحيه‌ مي‌دادند، در اين‌ نهضت‌ نقش‌ داشتند.
بعد از واقعة‌ عاشورا، اسيران‌ با زبان‌ گويا و نافذ خود و با شرح‌ وقايع‌ و مصيبت‌هاي‌کربلا، رسوايي‌ بزرگي‌ براي‌ خاندان‌ بني‌ اميه‌ به‌ بار آوردند! تبليغاتي‌ که‌ بزرگ‌ بانوي‌ کربلا،زينب‌ (س)روي‌ واقعة‌ عاشورا با خطابه‌هاي‌ آتشين‌ خود انجام‌ مي‌داد، موجي‌ از خشم‌ ونفرت‌ به‌ سوي‌ دودمان‌ اموي‌ سرازير مي‌ساخت‌ و افکار مردم‌ را آمادة‌ انقلاب‌ می کرد.
جاودانگي‌ عاشورا، پس‌ از چهارده‌ قرن‌ حاصل‌ کار همين‌ بانوان‌ بازمانده‌ بود که‌نگذاشتند اين‌ واقعه‌ در صحراي‌ خشک‌ و سوزان‌ کربلا دفن‌ شود و فراموش‌ شود و يا از ياد برود. زيرا «تاريخ‌ کربلا يک‌ تاريخ‌ مذکر ـ مؤنث‌ است‌. حادثه‌اي‌ که‌ مرد و زن‌ هردو در آن‌نقش‌ داشته‌اند ولي‌ مرد در مدار خودش‌ و زن‌ در مدار خودش‌.»
انقلاب‌ اسلامي‌ مردم‌ ايران‌ نيز نمونة‌ همان‌ نهضت‌ عاشورا بود که‌ زنان‌ فداکاربسياري‌ در آن‌ نقش‌ داشتند. از اين‌ رو پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ يکي‌ از وظايف‌ زنان‌ جامعه‌ اين‌ است‌ که‌ با الگوگيري‌ از زينب‌ و رشادت‌هاي‌ او و ساير بانوان‌ کربلا، همواره‌ يگانه‌ حامي‌ انقلاب‌ و خون‌هاي‌ شهدا باشند و عزت‌ و افتخاري‌ را که‌ حاصل‌ خون‌ هزاران‌ شهيد پيرو امام‌ حسين(ع(‌ مي‌باشد، قدر بدانند و حفظ‌ کنند.
در واقعه‌ی پر از ایثار و استقامت عاشورا، همیشه نام مردان دلاور عاشورایی بر زبان‌ها بوده. در حالی که از شیر زنان عرصه‌ی عشق و شهادت کمتر نامی برده شده است و در این سلسله یادداشت ها سعی کردیم تا تعدادی از زنان عاشورایی را نام ببرده و معرفی کنیم.
ادامه دارد...

بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
برچسب ها:
حسینه زنان، زنان کربلایی، زنان عاشورایی، جاودانگی عاشورا
اخبار مرتبط
ارسال نظر
  • مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرتان لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
  • 1- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • 2- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
  • 3- نظرات بعد از بررسی و کنترل عدم مغایرت با موارد ذکر شده تایید و منتشر خواهد شد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اخبار پر بحث
بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
نخستین پایگاه خبری تحلیلی زنان کشور
پست الکترونیکی:
info [at] tanineyas [dot] ir
طراحی و اجرا الکا