به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس - فرزانه همتی – دکتر موسوی چلک ضمن بیان اینکه در یک پدیده اجتماعی مانند طلاق، نمیتوانیم فقط یک عامل را تعیین کننده در افزایش یا کاهش شیوع و بروز آن پدیده قلمداد کنیم، گفت: پدیدههای اجتماعی، عمدتا پدیدههای چندعاملی هستند و طلاق نیز یکی از این پدیدههاست که در حوزه آسیب شناسی خانواده مورد مطالعه قرار میگیرد. اگرچه ممکن است در خانوادهای و در مقطعی از زمان، یک عامل تاثیرگذاری بیشتری نسبت به سایر عوامل داشته باشد، اما باید همه عوامل مرتبط با این پدیده بررسی شود.
گرانی سکه و افزایش طلاق
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، درباره گرانی سکه و پیامدهای آن بر افزایش طلاق گفت: آنچه باعث دوام زندگی و خوشبختی زوجین میشود، مهر و محبت بین آنهاست و گرانی سکه در یک زندگی سالم موجب ایجاد ناسازگاری و طلاق نمیشود. بسیاری از زوجین، مهریههای بسیار بالا و تعداد سکههایی به اندازه سال تولد تعیین کردهاند اما زندگی آرامی دارند یعنی گرانی و تعداد بالای سکه در آرامش زندگی آنها موثر نیست و بالعکس. اما پیامدهای منفی افزایش قیمت سکه را میتوان در میان زوجینی یافت که باهم اختلاف داشتهاند و هنوز منجر به طلاق نشده است. در این زندگیها، گرانی سکه ممکن است باعث ترغیب خانم برای به اجرا گذاشتن مهریه شود. اهداف مختلفی را برای به اجرا گذاشتن مهریه، میتوان متصور بود از جمله ترساندن مرد برای امتیاز گرفتن از او، وادار کردن برای انجام تعهدات به زن و خانواده، وادار کردن مرد به انجام خواستههای زن، خواه معقول باشد خواه نامعقول.
عوامل تشدیدکننده افزایش طلاق
وی افزود: بنابراین گرانی سکه در افزایش درخواست طلاق زوجینی موثر است که از پیش، زمینههای اختلاف بینشان وجود داشته و مهریه بالا تبدیل به ابزاری میشود برای تهدید یا تامین خواستهها. بالا رفتن قیمت سکه در جایی هم که اختلاف زوجین حاد شده و حتی طلاق صورت گرفته اما مهریهای پرداخت نشده، نیز دردسرساز است. در این موارد، خانمهایی که خیلی چشم به مهریه نداشتند و میگفتند "مهرم حلال، جانم آزاد" ممکن است برای گرفتن مهریه اقدام کنند و البته اخبار حاکی از آن بوده که در مقطعی از زمان، مراجعه به دادگاه در این خصوص افزایش پیدا کرده بود.
موسوی چلک همچنین بیان داشت: برخی عوامل نقش تشدیدکننده در افزایش طلاق دارند و گرانیهای اخیر بخصوص درمورد سکه، این نقش را داشته است. گاهی مواقع فرصت هایی که قانون ایجاد میکند، به افزایش طلاق دامن میزند. مثلا چند سال پیش قانون، مصادیق عسر و حرج را افزایش داد، دقیقا سال بعد از ابلاغ این اصلاحیه، دعاوی خانوادگی افزایش پیدا کرد. من کتاب سه جلدی را درمورد مسائل اجتماعی ایران تالیف کرده ام که در آن اشاره به این موضوع شده است؛ مبنی براینکه با افزایش مصادیق عسر و حرج توسط قانون، یک روند روبه رشد صددرصدی را در حوزه جرایم و دعاوی خانوادگی تجربه کردیم. زیرا گاهی مواقع وقتی ظرفیتهای قانونی بیشتر میشود، عاملی برای تشدید و یا کنترل آن پدیده خاص میشود. مثلا مانند تصمیماتی که سیستم قضایی طی چندسال اخیر اتخاذ کرد تا جلوی ورود افراد به زندان بخاطر عدم تمکن در پرداخت مهریه را بگیرد.
زندگی اجباری و افزایش خشونتهای روانی
این مددکار اجتماعی، به تاثیر مشکلات اقتصادی و ترس برخی زنان از طلاق و اجبار به ادامه زندگی گفت: معمولا خانمهایی که بخاطر ترس از تحمل سختیهای بعد از جدایی بخاطر مشکلات مالی و عدم توانمندی همسر برای پرداخت مهریه، تحمل شرایط موجود را به جدایی ترجیح می دهد، بیشتر دچار خشونتهای خانوادگی میشوند. در واقع آنچه گفته میشود "سوختن و ساختن"، در این نوع زندگیها صدق میکند. در واقع سوختن و ساختن، زندگی کردن نیست و باید سعی کنیم تاب آوری را بالا ببریم و برای حفظ، ثبات و آرامش خانواده تلاش خود را کرده و از همه ظرفیت هایمان استفاده کنیم. گاهی ادامه زندگی بخاطر فرزند و تحمل شرایط سخت زندگی، درست است که مانع از بروز طلاق میشود اما کیفیت زندگی را بشدت پایین می آورد و زندگی برای دوطرف رضایت بخش نخواهد بود. حتی اگر به ظاهر خشونتی وجود نداشته باشد. بودن در کنار کسی که تحمل کردنش سخت است، به خودی خود خشونت است و اگرچه ممکن است کتک کاری در کار نباشد اما قطعا خشونت روانی خواهد بود.
وی ادامه داد: تحقیر، تمسخر، بیاحترامی و... آزاردهنده است. زوجین زیادی هستند که سالهای سال کنار هم زندگی می کنند اما هیچ رابطه زناشویی ندارند. گاهی زن بخاطر فرزندانش شرایط سخت را تحمل میکند و مرد داشتن روابط فرا زناشویی را برای خود مجاز میداند. این زندگی برای زن آزاردهنده و موجب خشونت روانی او میشود و گاهی بالعکس. بنابراین وقتی زوجین مجبور هستند کنار هم باشند درحالیکه هیچگونه تمایلی نسبت به یکدیگر ندارند، موجب بروز خشونتها میشود و این سلامت روانی و اجتماعی افراد را تحت تاثیر قرار میدهد. حتی این افراد بخاطر ناسازگاری درون خانواده، در انجام سایر نقشهای خود بیرون از چارچوب خانواده نیز دچار مشکل میشوند.
تاثیر تنگناهای معیشتی بر روابط زناشویی
موسوی چلک، درمورد تاثیرات تنگناهای معیشتی بر روابط زناشویی فارغ از اینکه اختلافی بین زوجین وجود دارد یا ندارد، گفت: یکی از کارکردهای مهم خانواده، کمک به تأمین نیازهای اعضای خانواده است. وقتی شرایط به گونه ای باشد که تامین این نیازها، به دلیل نداشتن درآمد پایدار و ثابت، سخت و ناممکن شود و نیازهای اعضای خانواده بی پاسخ بماند، در چنین شرایطی میبایست منتظر ظهور و بروز اختلافات خانوادگی باشیم.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، در توضیح شرایط اقتصادی کشور گفت: قبل از کرونا، حال اقتصادی کشور ما خوب نبود و اعتراضهایی که صورت گرفت عمدتا برگرفته از نیازهای معیشتی بود و جنبه سیاسی نداشت. دیدیم که اعتراضات بخاطر مشکلات اقتصادی در اثر گرانی بنزین که سال گذشته اتفاق افتاد، بیشتر در مناطق کم برخوردار و محروم کشور بود. البته در سالهای گذشته، اکثر اعتراضات مردمی در کشور ما، ناشی از مشکلات اقتصادی بوده است و پیامی که دربردارد اینست که «اگر معیشت مردم تامین نشود، نارضایتی ها در سطح جامعه خود را نشان خواهد داد.» این نارضایتی ها تنها محدود به جامعه نیست بلکه آثار آن و نتیجه ناکارآمدی در تامین معیشت، در درون خانواده نیز خود را نشان میدهد. کرونا نیز این مشکلات را تشدید کرد؛ هم به دلیل طولانی بودن و ویژگی های خاص ویروس و استراتژی در خانه ماندن، و هم به لحاظ تحت تاثیر قرار دادن همه ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی سیاسی، آموزشی و.... .
پیش بینی افزایش خشونت ها در جامعه
وی افزود: همه پدیدههای جامعه تاثیرگذاری و تأثیرپذیری در یکدیگر دارند، بنابراین ناکارآمدی اقتصادی، اثراتش را بر نهاد خانواده نشان میدهد. تحلیل من این است که البته امیدوارم این تحلیل اتفاق نیفتد و آن اینکه «کرونا و مشکلات اقتصادی، جرائم، آسیبهای اجتماعی، خشونتها، سرقتها و... را در جامعه افزایش خواهد داد.» رگههایی از این موضوع هم تاکنون دیده شده است؛ کمااینکه
سردار لطفی، رئیس پلیس آگاهی تهران، چندماه پیش اعلام کرد؛ در چند ماهه اول سال 99، حدود 50 درصد از سارقین خُرد شناسایی شده، سرقت اولی بودهاند. سرقتهای خُرد، سرقتهای ناشی از مشکلات معیشت است.
وی در پایان اظهار داشت: البته بخشی از اختلافات زوجین، بخاطر مشکلات اقتصادی نیست، بلکه مهارتهای ارتباطی کافی و لازم برای داشتن یک خانواده پویا و بانشاط را نداریم. من به عنوان یک مددکار اجتماعی اعتقاد دارم مهریه بالا یا پایین، عاملی برای تضمین داشتن یک زندگی بانشاط و باآرامش نخواهد بود و به مهر و علاقه بین زوجین نمیافزاید. هیچ چیز مانند محبت و مودت بین زن و شوهر، زندگی را زیبا نمیکند. فراموش نکنیم که هیچ زندگی ایی خالی از مشکل نیست. اما مشکلات بزرگ و کوچک نباید مانع از تلاش ما برای مدیریت بحران شود منتها مستلزم این است که مهارت های خانواده خوب بودن، مهارت گفتگو، مهارت حل تعارض، مهارت شناخت استفاده از منابع اجتماعی و مهارتهای ارتباطی را یاد بگیریم زیرا با یادگیری آن، میتوانیم در شرایط سخت نیز پشتوانه همدیگر باشیم و باوجود مشکلات، لبخند واقعی به یکدیگر بزنیم و از محبت کردن به همدیگر دریغ نکنیم.
متاسفانه کرونا موجب شد که بفهمیم خانواده بودن را خوب بلد نیستیم. اما به نظر من، در این شرایط، تعدیل خواستهها یک راهکار منطقی برای حل مشکلات خانوادگی و تعارضات خواهد بود.
انتهای پیام/*