به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس - فرزانه همتی – حاتم حسینی دانشیار جمعیت شناسی و رییس دانشکده علوم اقتصادی و اجتماعی دانشگاه بوعلی سینا همدان درخصوص عامل مهاجرت در کاهش جمعیت ایران اظهار داشت: متاسفانه از سال 1355 به بعد یعنی در طول 4 دهه گذشته، روند مهاجرت بینالمللی یعنی مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور تداوم و گسترش داشته است. جهت این مهاجرتها، مهاجران تحصیلکرده به سوی کشورهای توسعه یافته صنعتی بوده است. براساس آمارهای منتشره، سهم مهاجران تحصیلکرده و ماهر از کل مهاجران در منطقه .... در سال 1390 بوده و ایران، جایگاه چهارم را در کل دنیا داشته است. در مقایسه با کشورهای منطقه خاورمیانه و آفریقای شمالی نیز از نظر شمار مهاجرین تحصیلکرده، ایران رتبه نخست را داشته است. حدود نیمی از تعداد کل مهاجران ایرانی را نیز افراد تحصیلکرده و ماهر تشکیل دادهاند یعنی مهاجرینی که با تحصیلات آکادمیک کشور را ترک کردند.
موازنه منفی مهاجرتی پدیدهای نامطلوب بر جمعیت کشور
این استاد دانشگاه افزود: بررسیها توسط بانک جهانی در سال 2019 نشان میدهد "روند خالص مهاجرتی" و یا "موازنه مهاجرتی ایران" در دو دهه اخیر منفی بوده است و در سال 2017، موازنه منهای 275 هزار نفر، داشتهایم. یعنی تفاضل افرادی که وارد کشور شده و افرادی که از کشور خارج شدهاند، عددی برابر 275 هزار است. به معنای آنکه ما این تعداد از جمعیت کشورمان را از دست دادهایم. "موازنه منفی مهاجرتی"، گذشته از اینکه باعث انتقال سرمایههای انسانی و مهاجرت آنها به کشورهای دیگر میشود، روی کاهش نرخ رشد سالانه جمعیت تحصیلکرده نیز تاثیرگذار است. بنابراین نباید تصور کنیم که فقط باید روی کاهش جمعیت و با تمرکز بر نرخ باروری پایین، سیاست گذاری کنیم زیرا تغییرات و تحولات جمعیت، تحت تاثیر عوامل گوناگون است و در سیاست گذاریها همه این عوامل باید همزمان مورد توجه قرار گرفته شود.
وی گفت: اگر بخواهم بطور مشخصتر آماری از موازنه مهاجرتی در کشور از سال 2002 تا 2017 ارائه کنم، عبارتند از اینکه از سال 2002، 48 هزار 444 نفر موازنه مهاجرتی منفی داشتهایم که در سال 2007 به 576 هزار و نهصد نفر رسید. در سال 2012 اندکی کاهش پیدا کرد و به منهای 502 هزار و 345 نفر رسید. مجدد در سال 2017 موازنه منفی بوده اگرچه نسبت به سال 2012، اندکی کاهش داشت اما به 274 هزار و 998 نفر رسید. بطور کلی از 2002 تا 2017، یک میلیون 402 هزار و 678 نفر را طی 15 سال در اثر مهاجرت به خارج از کشور از دست دادهایم.
تمایل به خروج از کشور در میان تحصیلکردگان
دکتر حسینی ادامه داد: وقتی که تمایل به مهاجرت در میان افراد باسواد و تحصیلکرده و بیسوادان را بررسی میکنیم متوجه میشویم که در طول زمان، از 93 تا 97 تمایل به مهاجرت در همه سطوح تحصیلی افزایش پیدا کرده و در میان باسوادان بیشتر از بیسوادها بوده است. در میان باسوادها، 55 و نیم درصد از افرادی که تحصیلات دانشگاهی داشتند، اعلام کردند که تمایل به مهاجرت دارند. براین اساس ما نمیتوانیم در کنار زاد و ولد، نرخ باروری زیر سطح جایگزینی، مهاجرت و فرار سرمایههای انسانی به خارج از کشور را در تغییر و تحولات جمعیتی ایران نادیده بگیریم. متاسفانه در سالهای اخیر، طوری درخصوص جمعیت و سیاست گذاری جمعیتی، مباحث درهم آمیخته شد و عدهای پدیده سالخوردگی جمعیتی را برجسته کرده و به گونهای القا میکنند که جمعیت کشور بسیار سالخورده شده و ما اکنون فقط باید به فکر همین موضوع باشیم. عدهای هم فقط بر نرخ پایین باروری متمرکز شدهاند درحالی که مسائل جمعیتی کشور ما گوناگون است و باید در سیاست گذاری جمعیتی کشور در نظر گرفته شوند.
سالخوردگی، یک پدیده اجتناب ناپذیر جمعیتی
دانشیار جمعیت شناسی دانشگاه بوعلی تصریح کرد: مسئله کنونی جمعیت ایران، سالخوردگی جمعیت نیست بلکه باروری پایین است. مساله این است که وقتی باروری زیر سطح جایگزینی قرار میگیرد و تداوم پیدا میکند، نتیجه اجتنابناپذیر آن سالخوردگی جمعیت خواهد بود بنابراین جمعیت ایران در آینده، با استمرار این سطوح و روندهای کنونی باروری، حتما یک جمعیت سالخورده خواهد بود. حالا اگر سیاستگذاریها به گونهای باشد که ما روندهای باروری را تغییر بدهیم و حداقل باروری را به سطح جایگزینی برگردانیم، آیا بدین معنی است که جمعیت ایران سالخورده نخواهد شد؟ پاسخ این است که حتی اگر زاد و ولد افزایش پیدا کند، ممکن است سهم سالخوردگان از کل جمعیت کمتر شود اما از تعداد جمعیت سالخورده کاسته نخواهد شد. برای مثال، کشور آلمان، جمعیت پیر و سالخورده و رُشد جمعیت منفی دارد زیرا سالهاست نرخ باروری این کشور زیر سطح جایگزینی بوده است درحالی که دولت این کشور بستههای تشویقی بسیار خوبی برای افزایش موالید ارائه میدهد اما نتوانسته جلوی سالخوردگی جمعیت آلمان را بگیرد. ژاپن و روسیه نیز همین وضعیت را دارند. میخواهم عرض کنم سالخوردگی جمعیت یک اتفاقی است که در فرآیند گذار جمعیت شناختی در اثر تغییراتی که در ساختار سنی جمعیت صورت میگیرد، درنهایت اتفاق خواهد افتاد. در واقع کل جمعیت جهان به سمت سالخوردگی پیش میرود از اینرو در برنامهریزی برای جمعیت ایران، باید واقع بین باشیم و واقعیتهای جمعیتی را در نظر بگیریم. در واقع نباید طوری القا شود که اگر زاد و ولد زیاد شود، دیگر جمعیت ایران سالخورده نخواهد بود. سالخوردگی جمعیت یک رویداد جمعیت شناختی است که تمام جمعیتهایی که وارد دوره گذار جمعیت شناختی میشوند، آن را طی میکنند و در نهایت جمعیت شان سالخورده خواهد شد. تنها تفاوت کشورها در زمانبندی سالخوردگی جمعیتی است. برخی کشورها زودتر و برخی دیرتر این پدیده را تجربه میکنند. اما نمیتوانیم بگوییم جمعیتها سالخورده نخواهد شد.
نباید از فرصت پنجره جمعیتی غفلت کنیم
وی اظهار داشت: من تصور میکنم در زمینه سیاست گذاری جمعیتی، دچار نوعی تشتت آراء هستیم و خلاء و اختلاف نظرهای جدی بین جمعیت شناسان و سیاست گذاران دیده میشود. جمعیت شناسان براساس مفاهیم، تحقیقات و پژوهشهایی را در زمینههای مرتبط با جمعیت ایران انجام دادهاند و با نظرات کارشناسی خود استدلال میکنند که «در شرایط کنونی علاوه بر اینکه بایستی به باروری پایین و پیامدهای نامطلوب آن در آینده توجه داشته باشیم و سیاستگذاری کنیم، اما برای جلوگیری از تداوم باروری پایین و افزایش آن تا حداقل سطح جایگزینی، نباید از فرصت دریچه یا پنجره جمعیتی نیز غفلت کنیم.» اما در استدلال مخالفان، باوجود اینکه ممکن است مخالف پنجره جمعیتی نباشند اولویتها کاملا متفاوت است. مثلا وقتی از باروری پایین صحبت میکنند میگویند تداوم باروری پایین باعث میشود در آینده حجم جمعیت در سنین کار، کاهش پیدا کند. خب درست است که با افزایش موالید بعد از مدتی جمعیت در سن کار افزایش پیدا میکند اما الان که جمعیت انبوه در سن کار داریم، چه کاری برای آنها انجام دادهایم که نگران کاهش جمعیت در بازار کار 40 سال آینده باشیم؟!
غفلت از پنجره جمعیتی و پیامدهای نامطلوب آن
دکتر حسینی ادامه داد: وقتی میبینیم که الان در هر خانواده ایرانی، دستکم یک نفر جوان با تحصیلات دانشگاهی اما بیکار وجود دارد، نمیتوانیم بپذیریم که تنها مساله جمعیتی ما، سالخوردگی جمعیت و باروری پایین است. من معتقدم که باید همه عوامل را با هم نگاه کنیم و یک سیاست و برنامه جامعی، برای مدیریت جمعیت در همه زمینهها اتخاذ کرده و به اجرا بگذاریم. درحال حاضر نمیتوان پذیرفت که تمام توان سیاست گذاری ما در زمینه جمعیت، معطوف به باروری پایین میشود و از فرصت پنجره جمعیتی غفلت کنیم. بخاطر اینکه اگر از فرصتی که پنجره جمعیتی ایجاد میکند، به درستی استفاده نشود میتواند پیامدهای بسیار خطرناکی برای جامعه بوجود آید. برای مثال، یک جمعیت انبوه عمدتا بیکار با تحصیلات دانشگاهی و انبوهی از مطالبات را در نظر بگیرید که حکومت قادر نیست پاسخگوی نیازهای اولیه آنها باشد. این جمعیت قطعا میتواند باعث ناامنی شود، بنابراین من معتقدم در سیاست گذاریها، بایستی از نظرات متخصصین جمعیت شناسی، افرادی که واقعا در این زمینه تحقیق و پژوهش کردهاند و نظرهایشان بر مبنای نتایج مطالعات است، استفاده شود. باید تلاش شود تا با در نظر گرفتن همه جوانب، سیاستهایی به اجرا گذاشته شود که همزمان جنبههای مختلفی از جمعیت درنظر گرفته و مدیریت شود.
توجه به مطالبات زنان، راهگشا در رسیدن به اهداف جمعیتی است
دانشیار جمعیت شناسی دانشگاه بوعلی همدان به موضوع مهم دیگری اشاره کرد و گفت: به عقیده من آنچه باید در سیاست گذاریهای جمعیتی مورد توجه ویژه باشد بحث "زنان" است. من شخصا معتقدم و بر این باورم که زنان نیروهای اصلی موثر در سطح باروری پایین هستند. این موضوع در همه دنیا صدق میکند و پدیدهای مختص ایران نیست. بنابراین سیاست گذاری بدون توجه به خواستهها و تمایلات زنان و مادران نمیتواند خیلی در رسیدن به اهداف سیاستهای جمعیتی موثر باشد. یعنی اگر تصمیمات و برنامههای سیاست گذاران در راستا و متناسب با خواستهها و تمایلات فرزندآوری زنان باشد میتوانیم امیدوار باشیم که سیاستها موثر بوده و انگیزهها برای فرزندآوری را در میان مادران و زنان افزایش داده است. باتوجه به موضوع زنان است که میتوانیم امیدوار باشیم این برنامه در انتها به اهدافی که برای آن ترسیم شده است، دست پیدا میکند که همان باروری در سطح جایگزینی میباشد.
وی در توضیحات بیشتری افزود: زنان بخشی از این پروسه تصمیم گیری در مورد فرزندآوری در خانواده هستند. زیرا باتوجه به تغییراتی که در جامعه ایرانی در جایگاه و موقعیت زنان در اجتماع رخ داده و سطح تحصیلات زنان افزایش یافته است، نمیتوانیم در سیاست گذاریها، به جایگاه و موقعیت آنان توجه نکنیم و سیاستهایی را دیکته کنیم و انتظار داشته باشیم که الگوهای باروری در زنان تغییر کند. ما باید ببینیم که جایگاه و موقعیت زنان چگونه است، ایده آلها و انتظارات آنها چیست، و سیاستهایی را اتخاذ کنیم که در راستا و متناسب با تمایلات زنان باشد. مثلا مادران شاغل اگر ببینند دولت در سیاست گذاری، سیاستهای روشن، دقیق و با ضمانتهای اجرایی را برای زنان و مادران شاغل تدوین کرده و به اجرا میگذارد، میتوانیم امیدوار باشیم که تعداد فرزندان ایدهآل زنان شاغل که مثلا دو بچه بوده، محقق شود درحالیکه عملا باروری تجربه شده این زنان، تنها یک فرزند است و با این سیاستها میتوان به بدنیا آوردن فرزند دوم امیدوار بود. در غیر اینصورت من فکر نمیکنم که صرف سیاست گذاری بتواند موثر باشد.
دکتر حسینی سخن پایانی را اینچنین بیان کرد: اینجانب عضو شورای راهبردی جمعیت استان همدان هستم. در جلسات شورا شرکت میکنم و نتایج پژوهشها را ارائه میکنم و بطورکلی سعی داریم با تحلیلهای کارشناسی، مدیران و سیاست گذاران را در جریان تغییرات جمعیت ایران و چشم انداز آینده آن قرار دهیم و به آنها در تعیین اولویتهای سیاست گذاری کمک کنیم اما اینکه چقدر برای برنامهریزان نتایج این مطالعات مهم است جای سوال دارد.
سیاستگذاری برای جمعیت، درست مانند این است که در بالای پشت بام یک ساختمان چندین طبقه، عقب عقب راه بروید. درحالیکه هر از چندگاهی باید به پشت سر نگاه کرد درغیر اینصورت، نتیجه آن سقوط خواهد بود. یعنی سیاست گذاری برای جمعیت باید طوری باشد که هر از چندگاهی این سیاستها ارزیابی شوند. سیاست گذاری برای جمعیت یک امر پیوسته و مستمر است و جمعیت را بدون سیاست و برنامهریزی نمی توان اداره کرد. دلیل من برای این حرف این است که تغییرات جمعیت پیوسته است و در طول زمان اتفاق میافتد.
وضعیت کنونی که ما الان در کشورمان داریم بویژه پنجرههای جمعیتی، حاصل انفجار موالیدی است که در دوره های 55 تا 65 داشتیم. میبینیم که شوک جمعیتی درحال تحت تاثیر قرار دادن همه جنبههای زندگی ایرانیان است و در هر مرحلهای از زندگی به نوعی اثر خود را ظاهر میکند. این بدین معنی است که سیاست گذاریهای جمعیتی باید مستمر و پیوسته باشد همچنان که تغییرات جمعیتی، مستمر و پیوسته است. زیرا جمعیت از تغییر بازنمیماند. شاید این جمله پایان خوبی برای این گفتگو باشد؛ «آنچه در مورد جمعیت اصلا قابل تغییر نیست و همیشه صدق میکند این است که جمعیتها پیوسته درحال تغییر هستند، بنابراین سیاستگذاری جمعیتی هم باید بطور پیوسته و متناسب با تغییراتی باشد که در جمعیت اتفاق میافتد.»
انتهای پیام/ *