نیاز به تشکیل خانواده قوی ترین مولفه آرامش و سعادت یک زن است/ غرب فهمیده که خانواده برای زن یک شانس بزرگ است
1401/09/08 - 13:24
تاریخ و ساعت خبر:
143524
کد خبر:
متخصص زنان و مامایی:

نیاز به تشکیل خانواده قوی ترین مولفه آرامش و سعادت یک زن است/ غرب فهمیده که خانواده برای زن یک شانس بزرگ است

کتایون حیدری متخصص زنان، گفت: هرچیزی که در خلقت بشر از نیاز اوست و باید به آن پاسخ داده شود. نیاز یک زن به تشکیل خانواده به اینکه مادر باشد در خلقت زن است اگر این نیاز را منحرف کنید به او خیانت کرده اید. به واسطه شُغلم مسائلی را می بینیم که نیاز به تشکیل خانواده به مادر بودن راه حل آن است. شاید قوی ترین مولفه های آرامش و سعادت یک زن است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس - ملاحسینی : واژه بسیج و بسیجی بودن را این روزها خیلی بیشتر از گذشته می شنویم، واژه ای که همیشه در کنار یک صفت خوب مورد استفاده قرار می گرد، وقتی سیل می شود، این بسیجی است که در صف اول خدمت رسانی حضور دارد، وقتی زلزله است باز هم بسیجیان هستند که در میان مردم حضور دارند و وقتی واژه کرونا را می شنویم به یاد بسیجیانی می افتادیم که شبانه روز برای مردم فعالیت می کنند.
به مناسبت هفته بسیج با یکی از بانوان موفق استان البرز گفت و گویی داشتیم که می خوانید.
کتایون حیدری متخصص زنان و جزو اولین پزشکی هستند که بعد از انقلاب تخصص پزشکی زنان گرفتند و در این عرصه فعالیت کردند.
ابتدا خودتان را معرفی کنید و مختصری از سوابق کاریتان برای ما توضیح دهید؟
بسیاری از دیدگاه هایم را از مدرسه دارم
کتایون حیدری متخصص زنان هستم، از کسانی هستم که اولین دوره بعد از انقلاب وارد دانشگاه شدم. در سال 1362 دیپلم را گرفتم و بعد کنکور دادم. بچه های قبل از ما اولین افرادی بودند که بعد از انقلاب وارد دانشگاه شدند و سال بعد از آن ها ما بودیم. با شرایط خاص خودش بود، دبیرستانی که من درس خواندم مدیر و مسئولان بسیار با ایمانی داشت و بسیاری از داشته ها و دیدگاه هایی که به جامعه دارم از همان جا شکل گرفته است.
معلم مدرسه ما را تشویق به شرکت در رشته تخصص زنان کرد/ ضرورتی که در جامعه در دوران بعد از انقلاب نبود
مدیر مدرسه ما خانم حدادیان بود، ما را به وارد شدن به عرصه پزشکی و زنان تشویق می کردند این رشته ای بود که خانم ها به آن بسیار احتیاج داشتند و در کشور ما متخصصین زنان کم بودند، به این موضوع تأکید داشتند و ما کنکور را به این عشق دادیم که بتوانیم باری را از دوش جامعه برداریم و با همین دید زیبای ایشان پیش برویم.
در سال 1362 وارد دانشگاه تبریز در رشته تخصصی زنان و مامایی شدم
مدرسه ای بود که دبیران آن دلسوزانه کار می کردند و در آن سال شاید بیش از یک چهارم کلاس ما در رشته های پزشکی قبول شدند تلاشی دلسوزانه از طرف معلمان و تلاشی از طرف ما بود. در سال 1362 وارد دانشگاه تبریز و رشته تخصصی زنان و مامایی شدم، در این رشته احساس می کردم که می توانم بار خاصی را از دوش جامعه بردارم، چون سرو کار ما با مادران و زنان جامعه بود، فکر می کنم نسبت به همه رشته ها ویژگی خاصی دارد.
با رشته مامایی با افراد مختلفی از جامعه ارتباط برقرار می کنید
در این رشته، آدم احساس می کند که در ارتباط با کسانی است که مسائل جسمی و مسائل روحی و اخلاقی شان برای جامعه مهم است و با این رشته با همه این جنبه ها در ارتباط هستیم. وارد تخصص زنان شدم سال آخر رزیدنتی خودم را در تهران مهمان دانشگاه تهران بودم با دو شیوه آموزشی تبریز و تهران آشنا شدم که فرصت خیلی خوبی بود.
در سال 1373 به عنوان هیئت علمی دانشگاه تبریز انتخاب شدم
در سال 1373 آخرین امتحان برد خود را دادم و برد تخصصی را گرفتم همان سال به عنوان هیئت علمی وارد دانشگاه تبریز شدم که در همان زمان یک فرزند هم داشتم، یک سال به عنوان هیئت علمی در دانشگاه تبریز بودم.
برای حفظ انسجام خانواده، با همسرم برای گذراندن طرح پزشکی اش به یکی از روستاهای کردنشین رفتیم
ترجیح همسر من این بود که طرح خود را در شهرهای کوچک بگذراند سال بعد که همسرم تخصص چشم را گرفت، روانه بوکان شدیم. بوکان از شهرهای آذربایجان غربی و کرد نشین است، همسرم برای طرح خود آنجا را انتخاب کرد و من هم از هیئت علمی دانشگاه تبریز خارج شدم و همراه همسرم عازم بوکان شدم، برای اینکه انسجام خانواده حفظ شود ترجیح دادم که همراه همسرم باشم، خیلی تعصب خاصی نداشتم که هیئت علمی باقی بمانم و یا حتماً در شهرهای بزرگ باشم.
بوکان، مردم مهربان و همراهی دارد/ لبخند رضایت بیماران برایم لذت بخش بود
تجربه شیرینی بود، وقتی به آنجا رفتیم بوکان متخصص بیهوشی نداشت و ما سزارین و عمل ها را با تکنسین های بی هوشی انجام می دادیم. یکبار سر عمل از بچه های تکنسین بی هوشی به من گفت که خانم دکتر اینجا می آمدید شما را نترساندند؟ چون سال های 59 و 58 بود و در آن شهر ها درگیری بود و تجزیه طلبان در آن شهر نمود فراوانی داشتند، افرادی را که از خود بچه های کرد بودند اسیر می کردند، تجزیه طلبان چهره خشنی از شهرهای کرد نشین تصویر کرده بودند و ما که رفته بودیم هنوز هم همان حال و هواها بود. اتفاقاً جالب بود وقتی ما می خواستیم به بوکان برویم یکی از همکاران همسرم زنگ زد که برنامه تو چیست؟ دقیقاً همین سوال را از همسرم کرده بود که نمی ترسی به آنجا می روی؟ وقتی به بوکان رفتم روزی نبود که مریضی از در مطب وارد شود و از من تشکر نکند، یکی از آن ها به من گفت شما بچه تهران هستید که به بوکان آمده اید؟ و از ما سپاسگزار بود. فوق العاده مردم مهربان و همراه دارد.
از سال 1376 وارد کادر تخصصی پزشکی کرج شدم
بچه من آن زمان کوچک بود همسایه ما از بچه پرستاری می کرد، سال ها به واسطه بچه ها مجبور بودم کسانی را بیاورم تا از آن ها نگهداری کنند ولی سید زاده که به بوکان آمد شخصیتی بی نظیر بود، دقیقاً مثل مادر بود، او سنی بود و می گفت خانم دکتر وقتی نماز می خوانم پسرت مثل من نماز می خواند، ما در کنار هم بودیم، چقدر به امام رضا و امام حسین (ع) علاقه داشت، شهر خیلی خوبی بود، اگر آدم کنار آن ها نباشد، نمی فهمد که چه سوء استفاده هایی به عنوان کوموله و دموکرات از این عزیزان می کنند. مدتی در آنجا بودیم و بعد از آن به دلیل مسائلی که برای همسرم پیش آمد ترجیح دادیم به کرج بیاییم. پدرشان فوت کرده بودند باز هم من تابع بودم و از سال 1376 به کرج آمدیمف شروع به کار کردم، طرحم را در بیمارستان امام علی(ع) گذراندم، بعد بیمارستان باهنر و بیمارستان کمالی بودم این ها زحماتی است که مسئولین و وزارت خانه کشیدند، تحولاتی که در موضوع بهداشت کرج از سال 1376 تا به الآن بوده است، چشمگیر است و جای تشکر دارد.
بیمارستان امام علی(ع) درمانگاهی در قسمت اسلام آباد بود. در آنجا عمل انجام می شد ،مریض ها را می دیدیم، الآن بیمارستان شده است وقتی پسرم می خواست وارد مرحله راهنمایی شود به دلیل برنامه ریزی درسی که برای بچه ها داشتم به تهران رفتم، وقتی بچه ها وارد مرحله دانشگاه شدند به دلیل اینکه همسرم در کرج بود به کرج بازگشتم. در هر صورت از سال 1396 مجدد به کرج آمدم.
آیا کادر پزشکی زن در کشور محدود است و پاسخگوی نیاز شهروندان نیست؟
نیروی انسانی به مدیریت نیاز دارد
همیشه در این سال ها به نتیجه ای رسیده ام که نیروی انسانی مدیریت لازم دارد، اگر مدیریت درست باشد به همه کارها می توان رسیدگی کرد، اگرمدیریت ها صحیح باشد حتماً می توانید به طور درستی سازمان دهی کنید، واقعاً علم در حال پیشرفت است، قبل از این یک متخصص زنان داشتیم که عمومی و در چندین زمینه کار می کرد، در حال حاضر متخصص زنان رشته های فوق تخصصی پیدا کرده است، کاری که متخصص زنان انجام می داد در شاخه های مختلف فوق تخصصی در حال انجام است، در کرج که به نظر من شرایط بهتر است. نیروی انسانی ما باید با برنامه ریزی درستی پذیرش شود باید آموزش دیده و بعد توزیع شوند، مسلماً در این زمینه اشکال وجود دارد، هنوز هم اشکالاتی هست.
ساماندهی نیروی انسانی مورد نیاز جامعه در عرصه پزشکی بر عهده سیاستگذاران است
در سال 1373 که من هیئت علمی در تبریز بودم، دکتر پورزند جراح و هیئت علمی تبریز بودند صحبتی می کردند سالی که ایشان در یکی از کشورهای اروپایی رشته جراحی راخوانده و به تبریز آمده بودند، می گفتند که سالی که من می خواستم متخصص شوم دقیقا مشخص می کردند که در این کشور چه تعداد نیروی جراح می خواهیم، الآن چند مورد داریم؟ چند مورد باید بگیریم و در سال چه تعداد باید افزایش دهیم؟ این ها سیاست گذاری است و باید سیاست گذاران کلان ببینند در این شهر به تعداد بانوانی که داریم چه تعداد نیرو لازم است، سازماندهی شوند، کار خوبی در مورد بیمارستان های دولتی انجام شده است، مسلماً سازمان دهی سیاست گذاری لازم دارد که این کار پزشک نیست و لزوماً نباید یک پزشک زنان این کار را انجام دهد، سیاست گذارانی لازم دارد که دید کلان در جامعه دارند، می تواند بسیار بهتر شود، باید مشخص شود که نیروهای انسانی از نظر توزیع چگونه هستند.
بانوان متخصص پزشکی در کشور زیاد است/ ضرورت ساماندهی برای برآوردن نیاز
در زمان کرونا بود که به اشتهارد می رفتیم و صحبت این بود که متخصص زنان که از راه دور می آیند،داریم ولی باید تعداد بیشتر شود می گفتند امکاناتی که باید ارائه شود، نیست. امکاناتی که باید ارائه می شد هزینه بر بود، نسبت به تعداد افرادی که در اشتهارد بودند. می گفتند هزینه بری جوابگو نیست. این ها باید در سیاست گذاری دیده و تنظیم شود. آن چیزی که محسوس است این است که متخصص داریم خانم ها پای این کار و تخصص آمدند و سنگ تمام هم گذاشتند.
پیشرفت های عرصه پزشکی چشمگیر است/ ضرورت ساماندهی برای توزیع پزشک در سراسر نقاط کشور
در سال هایی که ما تخصص می گرفتم که حدود سال 1370 بود بعضی مباحث را در کتاب می خواندیم و فقط در کتاب داشتیم انجام نمی شد، یکسری امکاناتی بود که از سال 1980 وارد سیستم آموزشی غرب شده بود در نهایت ما متخصصی داشتیم که به غرب رفته بود و برگشته بود و متخصص طب مادر و جنین شده بود هیچ نمودی در هیچ جای کشور نداشت، الآن در همین کشور مرتباً متخصص سرطان زنان، متخصص طب مادر و جنین زنان، متخصص نازایی تربیت می کنیم، در آن سال ها که ما درس می خواندیم اگر کسی نازایی داشت بسیاری از کارهایش را باید در خارج از کشور انجام می داد، آی وی اِف چیزی لوکس بود که خارج از کشور انجام می شد در حال حاضر در شهرستان های ما در حال انجام است پیشرفت ها چشمگیر است اما سازماندهی لازم دارد، همکاری بیمه ها را لازم دارد، اگر این اتفاق بیفتد جامعه و متخصصین زنان سودش را می برند، چون رشته ای پر فشار و پر مسئولیت است، باید حمایت های کافی از متخصصین زنان شود و خوشبختانه با قوانینی که موجود است این کار در حال انجام است.
تجربه رفتن به اتاق عمل با بچه ام را در سال هایی که مهد وجود نداشت، نیز دارم
به یاد دارم که بچه داشتم و مهد نبود تا بچه من را نگه دارد، از بابت کودکم آرامش نداشتم اما در سال های بعد خود بیمارستان مهد گذاشت. یکبار به بوکان رفته بودم و واقعاً جایی نبود که بچه خودم را در آنجا بگذارم، زیر بغلم بود با بچه به اتاق عمل رفتم. خوشبختانه با قوانین جدید و حمایت هایی که از مادران شاغل و مادران دانشجو می شود قضیه را بسیار تغییر داده است.
در سال های اخیر گرایش به سمت ازدواج کاهش یافته است و دشمن در این زمینه سنگ تمام گذاشت، خانم دکتر نظرتون را در این رابطه بفرمایید؟
نیاز به تشکیل خانواده و داشتن خانواده و نیاز به مادر بودن، شاید قوی ترین مولفه های آرامش و سعادت یک زن باشد
هرچیزی که در خلقت بشر از نیاز اوست و باید به آن پاسخ داده شود و اگر پاسخ داده نشود، شر می شود. نیاز یک زن و مرد به تشکیل خانواده، به اینکه مادر باشد، در خلقت زن است اگر این نیاز را منحرف کنید به او خیانت کرده اید، کاری که غرب انجام داد و آن را وارد جامعه ما کرد، چون من به واسطه شغلی که دارم مرتب در ارتباط با دختران جوان و مادران هستم و متأسفانه مسائلی را می بینیم، نیاز به تشکیل خانواده و داشتن خانواده و نیاز به مادر بودن، شاید قوی ترین مولفه های آرامش و سعادت یک زن باشد، اگر این را تأمین نکنید حتماً آن زن را به مشکل انداخته اید.
نیاز به مادر بودن قسمت عمده ای از ایده آل های من است
ممکن است به او چیزی به عنوان جایگزین بدهید اما هیچ گاه نیاز واقعی نمی شود و آن زن را به مشکل انداخته اید، این مشکل به تدریج بروز پیدا می کند، سطحی از آن در 25 سالگی و سطحی دیگر در 30 سالگی و سطحی دیگر در 50 سالگی بروز پیدا می کند. خوشبختانه خود من همیشه برایم ایده آل بود که حتماً خانواده و بچه داشته باشم بعد مادری خود را تأمین کنم، می دانستم که نیاز به مادر بودن قسمت عمده ای ایده آل های من است، قسمت عمده ای از تکامل من حتی در اجتماع است، تکامل اجتماعی من حتماً به این نیست که شغل عالی در اجتماع داشته باشم، در کنارش مادر بودن و خانواده داشتن تکامل اجتماعی است.
غرب فهمیده که خانواده برای زن یک شانس بزرگ است
افرادی نزد من می آیندکه در حال نوشتن تز دکتری هستند و فرزندآوری را به دلیل این مهم به تاخیر می اندازند، گاهی از اعتقادات فرهنگ غرب برایشان مثال می زنم، فیلم پزشک دهکده را همه ما دیده ایم به آن ها می گویم اول آن فیلم مقدمه ای دارد که از شرایط خودش می گوید، آن ها هم فهمیده اند، توضیح می دهد که من به شهر کوچک آمدم، سه تا از بچه های دوستش را به فرزندی قبول می کند و خانواده ای را تشکیل می دهد، جمله جالبی دارد می گوید حالا من یک خانواده دارم و این بزرگترین شانس من است، آن ها هم فهمیده اند خانواده برای یک زن شانس است.
برای حفظ خانواده از برخی ارتقاهای شغلی ام گذشتم و اکنون از وضعیتم راضی هستم
این است که در هر صورت همیشه شغل، کار و دیدگاهم به شغل را در کنار خانواده و بچه ها در نظرم بماند، یکی را اولویت ندهم و از آن یکی غافل باشم. بچه های من هر سه پسر بودند و پشت سرهم و بچه های آرامی هم نبودند، بچه هایی بودند که مراقبت می خواستند، با اینکه هیئت علمی را از دست دادم، دلم می خواست در کنار همسرم باشم، نتوانستم همسرم را راضی کنم، تهران بودم و شرایط خوبی برای من داشت و باز به خاطر بچه ها و همسر از تهران به کرج آمدم، همه این ها در نهایت باعث شده است که در این سنی که هستم و نیمه دوم عمرم را طی می کنم رضایت داشته باشم و این مهم است، ممکن است خیلی پول در بیاورید، وضع اجتماعی عالی داشته باشید اما رضایت نداشته باشید.
بانوان شاغل به این نتیجه رسیده اند که مادر بودن، اولویت یک زن است
آن چیزی که برای دختران جوان ما مقفول ماند رضایت و آرامش است و تصور این است که من با یک شغل بزرگ و درآمد کلان می توانم در نیمه دوم عمرم به رضایت برسم، در حالی که فکر می کنم تجربه همه خانم هایی است که کارهای اجتماعی دارند این است که مادر بودن، اولویت یک زن است و آن چیزی که آرامش نهایی را در نیمه های دوم عمر مشخص می کند، خانواده و تربیت بچه است و در عین حال کاری اجتماعی که آن ها را اغنا کرده باشد. وقتی که خانم ها پای کار تخصص زنان آمدند جهش ها شروع شد، می گفند زنان رشته مشکلی است و شاید زنان از پس آن بر نیایند بعد از انقلاب بود که خانم ها پای کار آمدند و از برکت های جمهوری اسلامی است، از برکت های این انقلاب بزرگ است که این امام انجام داد و رهبر فعلی آن را ادامه می دهد.
می توانید بروید و ببینید که قبل از انقلاب چند متخصص زنان داشتیم به یاد دارم یکی از دوستان من در سال های اول انقلاب می گفت در سنندج یک عفونت ساده گرفتم و یک متخصص نبود که من را ببیند، در همدان تا سال ها متخصص زنان خانم نداشتیم. واقعاً گاهی به خاطر کارهایشان به شهرهای بزرگ مثل تهران می آمدند، ما در همدان زندگی می کردیم و به یاد دارم که مادرم تعریف می کرد که در سال های 58 خانم دکتری بود که فوت کرد و می گفت برای مسائل ساده زنان کسی را نداشتیم، الآن همان دانشگاه، متخصص و فوق تخصص زنان دارد، فکر می کنم بزرگترین لطف در این مملکت به ما زنان شد هم از نظر پیشرفت های تحصیلی و هم خانم هایی که درس نخواندند و خانه دار ماندند سود بیشتری هم بردند. در هر صورت این حرکت عظیم که برای خانم ها از نظر علمی صورت گرفت و خانم ها پای کار این رشته آمدند در سایر رشته ها هم خانم ها کار می کنند.
پیشرفت ها در عرصه پزشکی بانوان چشمگیر بود/ امروز زنان همپای مردان در رشته پزشکی تخصص می گیرند

در بسیاری از مسائل مثل درمان سرطان آن هم در رده های پیشرفته، درمان نازایی در رده های پیشرفته، مسئله طب مادر و جنین فوق تخصص های خودمان کار می کنند در سنندج، همدان،کرج و در سراسر ایران. در سنی بودم که دقیقاً دو شرایط را در کنار هم داشتم، دوره ای وارد شدم که ماحصل پزشکی دوره قبل انقلاب را داشتیم پزشکی عمومی را خواندم و وقتی وارد تخصص شدم تازه جنگ تمام شده بود و قضیه هنوز برای همان ها بود، فکر می کردیم چیزهایی که در کتاب می خوانیم هنوز در مرحله پژوهشی است هنوز واقعی نیست، تصوری از سونوگرافی که در کتاب ها می خواندیم نداشتیم، ما دو سیستم را در کنار هم در حالت بلوغ و شفافیت سن دیدم نه بچه بودیم و نه پیر با آن درگیر بودیم این دو سیستم را هم از نظر آموزشی و هم از نظر امکانات در کنار هم دیدیم و به صراحت و به نظر من اگر بخواهیم با وجدان آزاد قضاوت کنیم حرکت های شگفت انگیزی داشتیم و پیشرفت ها چشمگیر بودند.
فرهنگ غرب امروز نگهداری از حیوان را به جای فرزند به خورد جوانان می دهد، نظر شما در این رابطه چیست؟
فرهنگ غربی به دنبال راحتی و نه آرامش است
فرهنگ غربی این را القا می کند که شما راحت باشید و دنبال آرامش نیست و این دو مقوله جدا است و خود آن ها هم به این نتیجه می رسند و متوجه سیستم غلطی می شوند که پایه گذاری کرده اند. توانسته اند با سیستم رسانه ای قوی این را منتشر کنند این کار رسانه های ما است که بتوانند این را درست منتقل کنند، این که من پایبند مسئله خانواده باشم لزوماً به این معنا نخواهد بود که از نظر رفاه و مسائل اقتصادی در ضعف خواهیم افتاد.
رسانه در موضوع خانواده ضعیف عمل کرده است/ زوجین به فکر حل مشکل نیستند
فیلم هایی که در غرب تهیه شده و برای سال های 1980 است و برای من جالب بود که همسرش بیماری روانی داشت و به دلیل مصرف کورتون مشکلات روحی پیدا کرده بود، داروی کورتون مصرف می کرد، خانمی در این خانواده به بیماری شوهرش رسیدگی می کرد من به این فکر می کردم که چقدر با فیلم هایی که الآن می سازند تفاوت دارد، خانم ها تا مشکلی با مرد دارند طلاق می گیرند در صدد رفع مشکل نیستند، زندگی های تک والدینی دارند، اما در آن زمان نشان می داد که این مادر با تمام تلاش پسرش را آرام می کند، همسرش را مدیریت می کند، خانواده اش را حفظ می کند، به نظر من مسئله رفاه اقتصادی همه شئونات در زندگی نیست، خود آن ها هم این را می دانند و به این نتیجه رسیده اند، کم کم دختران ما را که به خصوص در سنین خاصی هستند مثلاً چهل ساله هستند خانه و ماشین به واسطه شغل دارند، مشکلاتی که نقص های شدید از نظر عاطفی دارند، هیچ گاه خودش را یک انسان صاحب آرامش نمی داند، مسئله تشکیل خانواده هیچ مغایرتی با اینکه شما از نظر اقتصادی قوی باشید و یا از نظر اجتماعی فعالیت کنید، ندارد. فقط مسئله خانواده داشتن و فرزند آوری بخش عمده مسائل فکری و روحی تو را حفظ خواهد کرد، این را باید به جامعه خود بگوییم، عمده این کار برعهده رسانه است.
معرفی چهره های شاخص علمی " زوجین موفق"از وظایف رسانه است
معرفی افرادی که علی رقم اینکه چهره های شاخص علمی شده اند، خانواده هم تشکیل داده اند مهم است به نظر من جنبه های خاص اجتماعی یک زن است که هیچ جای دنیا نیست و خاص ایران است و آن هم به دلیل ویژگی هویتی خاصی است که از نظر فرهنگی و مذهبی داریم شاید جمع این دو مورد فقط در ایران بوده است که توانسته است صورت بگیرد و می توان کارهای زیادی روی آن انجام داد، افرادی که کار های اجتماعی می کنند بتوانند این جنبه و جلوه خاص را نشان دهند که در هیج جای دنیا پیدا نمی شود کار مهم و بزرگی برای دختران ما است.
در خصوص نقش زنان در جامعه اسلامی بفرمایید؟ آیا حجاب محدودیت است؟
اسلام با حفظ حجاب برای زن جایگاه ویژه ای قائل شده که در هیچ دینی یافت نمی شود
اتفاقا برای اینکه بتوانید کار اجتماعی و علمی تمیزی انجام دهید و در کنار آن کار ،مسائل خودتان هم حفظ شود نه اینکه فقط ارائه دهنده خدمات باشید مسائل، ارزش ها و هویت خودتان حفظ شود، تنها عاملی که می تواند این را تأمین کند، حدود خاصی است که در شرع اسلام مطرح شده است، در هیچ کجای دنیا مطرح نشده است یعنی در عین اینکه می توانم یک چهره قوی اجتماعی و علمی باشم و برای خودم و نه فقط ارائه دهنده برای جامعه باشم برای اینکه مسائل خودم هم حفظ شود حدود و قوانینی لازم دارد که فقط در مسئله اسلام دیده شده است و در هیچ قانون گذاری دیگر به این موضوع توجه نشده است.
به نقش ولایی در جامعه اشاره کنید که چقدر می تواند در مقابل فتنه ها تاثیرگذار باشد؟
سال ها بود که ما به مسائل دینی و شرعی معتقد بودیم چطور بتوانیم آن شرعیات را در عرصه اجتماع به ظهور برسانیم، این نکته همان معجزه انقلاب اسلامی بود که توانست در کنار مسائل دینی و شرعی، مسائل اجتماعی روز را هم همراه کند.
نکته خاص حرکت امام، جنبه ویژه خردمندی و فرزانگی امام و رهبر همین کنار هم قرار گرفتن مسئله دینی و شرعی و دین عین حال حرکت های اجتماعی، علمی و سیاسی است. مسلماً اگر این موضع متولی نداشته باشد توسط کسانی که می خواهند از هر قضیه سود خود را ببرند، مصارده خواهد شد.
ولایت در کشور ما بر همه امور مسلط است/ کلید واکسینه شدن در مقابل فتنه های زمان چنگ زدن به ریسمان ولی فقیه است
در ابتدای انقلاب به شکلی بود و الآن هم به شکل دیگر است این قضیه ولایت فقیه است که امام تضمین کرده اند و ما به آن وعده و تضمین آرامش داریم، تنها چیزی که باعث می تواند این دو موضوع در کنار هم باشند و حرکت های سیاسی روز، مسائل دینی متولی می خواهد و متولی هم در حال حاضر ولایت فقیه با ویژگی های خاص خودش است، هیچ جای پایی از منیت نمی بینید، هیچ جای پایی از محوریت فردی در آن نمی بینید، اگر همین ولایت بخواهد با آن شرایطی که برایش در نظر گرفته اند، زاویه پیدا کند، ساده ترین سطح جامعه می تواند پاسخ بخواهد بنابراین شرایط خاصی است که باید حفظ شود این حرکت های اجتماعی به این بالندگی و پویایی خودش ادامه دهد وگرنه مصادره خواهد شد، مگر انقلاب ها و حرکت های دیگر مصادره نشدند، کما اینکه الآن متولیان سرو صدا می کنند بسیار شفاف می توان فهمید که چه کسی راست و چه کسی دروغ می گوید؟ چون ما محوریتی داریم که با آن محوریت همه را میزان می کنیم. آن چیزی که مسلم است این است که کار من پزشک است و تحلیل سیاسی نمی کنم کار م ریز شدن بر مسائل جامعه نیست، من چه می فهمم آن کسی که به تلویزیون می آید و سگ را تبلیغ می کند پشت سرش چیست؟ فوقش به عنوان یک پزشک می گویم یعنی او نمی فهمد که سگ بچه نمی شود، آن سیاست گذاری کلانی که پشت سر این تبلیغ است، را نمی فهمم، سر من در کتاب است و خیلی بفهمم این است که آخرین تغییرات چیست مریضم را جا نگذارم، این را چه کسی می فهمد؟ این که کسی به من هشدار دهند که حرکت کن آن کسی می فهمد که با دیدی دینی مسائل اجتماعی را بررسی می کند این را من پزشک و مهندس نمی فهمم، چه کسی باید بفهمد پشت سر مسائل چیست، من که با آی کیو بالای جامعه هستم و کارهای خاصی انجام می دهد همیشه دو قدم از دیدگاه های رهبر عقب هستم مسئله را می شنوم و دو سال بعد می فهمم که قضیه این بود، کار من این است که مسال علمی را متوجه شوم، ایشان قضیه جمعیت را می فهمد، من نمی فهمم، خود ما را مدتی به روستاها می فرستادند تا جلوی افزایش جمعیت را بگیریم و فکر می کردیم کار خیلی خوبی می کنیم، بگویید دو بچه اگر سه بچه شود به مملکت خود خیانت می کنید، و ما فکر می کردیم که واقعاً خانمی که برای بچه سوم باردار است، چه اشتباه بزرگی می کند، این را چه کسی فهمید این را سیاست گذار کلانی فهمید که واقعاً دنبال حرف مردم است.
ولایت، ضامن آرامش ملت است/ اغتشاش، راهکار برون رفت از اعتراضات نیست
وقتی می گوییم ولایت امیرالمومنین ولایت ناس است نه فقط برای شعه ولایت امیر المومنین زرتشتی و مسیحی را هم به آرامش می رساند، وقتی می گوییم ولایت فقیه یعنی من که به مسائل شرعی و مذهبی اعتقاد ندارم این را پوشش می دهد، مگر در همین مملکت همه مسائل علمی، شغلی و ... شان پیشرفت می کند، از مومنان معتقد هستند؟ در این مملکت هم جور آدم در کنار هم کار خودشان را انجام می دهند، مسئله معیت که بسیار شفاف است، خیلی زحمت کشیده شد که در مجلس جا بیفتد و قانون از آن در بیاید. برای یک کار کوچک خیلی باید زحمت کشیده شود. مملکت داری و حل مسائل سخت است در مسئله جمعیت و غربالگری خیلی مسئله داشتیم، غربالگری در کل دنیا نوع دیگری بود و در کشور با به نحو دیگری بود، بسیاری از بچه هایی که می خواستند این را استاندارد کنند بسیار زحمت کشیدند، کار می برد، ولی منظور من این است که آن چیزی است که همه از آن سود می برند، حرف ما این است که این محوریت به همه سود می رساند. همه از قضیه آشوب و اغتشاش ضرر می کنند به اسم رفع مشکلات و اعتراض مسائلی پیش آمد و اولین حرکت ها همیشه با هدف قرار دادن مسئله ولایت فقیه بود چون می دانند این محوریت است که آرامش سنی مذهب، شیعه مذهب و کُرد را برقرار کرده و حفظ می کند.
انتهای پیام/

بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
برچسب ها:
پیشرفت های عرصه پزشکی بعد از انقلاب چشمگیر است/ نیاز به تشکیل خانواده قوی ترین مولفه آرامش و سعادت یک زن است/ غرب فهمیده که خانواده برای زن یک شانس بزرگ است
اخبار مرتبط
ارسال نظر
  • مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرتان لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
  • 1- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • 2- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
  • 3- نظرات بعد از بررسی و کنترل عدم مغایرت با موارد ذکر شده تایید و منتشر خواهد شد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اخبار پر بحث
بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
نخستین پایگاه خبری تحلیلی زنان کشور
پست الکترونیکی:
info [at] tanineyas [dot] ir
طراحی و اجرا الکا