1402/04/21 - 10:33
تاریخ و ساعت خبر:
150873
کد خبر:
حجاب در پیچ و خم تاریخ ایران از عصر قاجار تا دوران معاصر
مسئله حجاب یکی از مولفههای اساسی جامعه اسلامی است بر همین اساس این گفتوگو سعی دارد تا حجاب را در برههای از تاریخ ایران بررسی کند و به ابعاد ناپیدای آن بیشتر بپردازد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس - از بوشهر؛ از 15 تا 21 تیر هفته عفاف و حجاب نام گرفته است. این نامگذاری به پاسداشت شهدای حادثه مسجد گوهرشاد و سایر شهدای عفاف و پاکدامنی در سالروز حمله رژیم پهلوی به معترضان کشف حجاب در21 تیر سال 1315 در مسجد گوهرشاد است. به این مناسبت و با هدف بررسی پوشش زنان ایران از عصر قاجار تا کنون با کارشناس حوزه رسانه گفتوگویی داشتیم.
ضمن عرض سلام و روز به خیر بفرمایید زنان عصر قاجار از چه پوشش هایی استفاده می کردند و اهتمام به مساله حجاب و جایگاه آن در میان زنان درباری و مردم عادی چگونه بوده است؟
با عرض سلام و ادب و گرامیداشت یاد شهدای عفیف مسجد گوهرشاد برای بررسی مساله حجاب در عصر قاجار نوع پوشش زنان عهد قاجار را در خانه و بیرون بررسی می کنیم.
با توجه به مشاهدات سفرنامه نویسان که در دورانهای مختلف حکومت پادشاهان قاجار به ایران سفر کرده اند نوع لباس و نوع پوشش زنان در منزل و بیرون از منزل، رنگ و جنس لباس ها، لباس تابستانی و زمستانی بین زنان طبقات بالا و پایین جامعه و زنان شهری و روستایی و اقلیت های دینی این دوره متفاوت بوده است.
در ارتباط با نوع پوشش زنان در خانه اولیویه سفرنامه نویس فرانسوی می گوید: البسه زنان با لباس مردان تفاوت دارد. شلوار گشادتر، اما آکنده از آستر است و تا پای ساقین، هیچ نمایان نباشد و معلوم نگردد. پیراهن از ابریشم و غیره باشد. لباسی که از روی پیراهن در بر کنند، از پیش گشاده شود و به وسیله تکمه های ابریشمی یا فلزی بسته شود و تا به زانو برسد.
خانم شیل همسر وزیر مختار انگلیس شرح مفیدی در ارتباط با نوع پوشش زنان دارد.خانم شیل با مهد علیا مادر ناصرالدین شاه ملاقاتی داشته و نوع لباس وی را شرح داده است : شلیته زربفتی پوشیده بود که این شلیته های ایرانی خیلی گشاد هستند و هر لنگه شان حتی از دامنهای اروپایی نیز فراخ تر است، و چون دامن فنری هنوز بر منای زنان ایرانی ناشناخته مانده، لذا زنهای شیک پوش معمولاً ۱۰ الی ۱۱ شلیته بپا می کنند و آنها را در بالا با بند قیطانی میبندند تا جایگزین فنر زیردامن شود، لبه های شلیته مادر شاه با یک ردیف مروارید نصب شده در روی گلابتون تزیین گردیده بود. یک زیرپوش نازک آبی رنگ ابریشمی نیز به تن داشت که لبه هایش مروارید دوزی شده بود و تا زیر کمر و بالای شلیته ها ادامه می یافت. روی این زیرپوش یک جلیقه کوتاه از مخمل بتن داشت که تا کمر می رسید و لبه های آن در پایین از هم دور می شد. روی سرش نیز یک روسری شال انداخته بود که در زیر چانه بوسیله سنجاق بهم متصل می شد و روی این شال رشتههایی از مروارید درشت و قطعاتی از الماس نصب بود.
مادام دیوالفوا در ارتباط با حجاب خانم ها می نویسد : چهارقدی ابریشمی و سفید که با سنجاق زیر گلو بسته می شود و پیراهنی نازک که در جلو آن چاک داشته و تنبانی که ممکن است از جنس ابریشم بنارس باشد و تا زانو می رسد و تنها زنان مسن تنبانهای بلند از جنس متقال و چلوار سفید می پوشند.
دکتر ویلز انگلیسی،یکی از سیاحان دیگر در این دوره در ورود به حرمسرای یکی از رجال ثروتمند برای معالجه همسرش نوع پوشش اندورنی زنان حرم را به این صورت توصیف می کند: عده ای از زنان در حالیکه با گوشه چارقد یک نوع روسری بزرگ معموال رنگ سفید خود ضمن پوشاندن چانه و دهان حالت یاشماق بخود گرفته بودند.اغلب آنها بدون جوراب بودند و یا دمپائی های پارچه ای زیبا و رنگارنگی بپا داشتند.در اینجا حتی دختر بچگان ده دوازده ساله هم مراعات عفت را می کردند و روسری هایی به سر داشتند.
در اواسط حکومت ناصرالدین شاه طبق بررسی آثار سیاحان خارجی با توجه به سفرهای زیاد ناصرالدین شاه به اروپا و مشاهده فرهنگ های کشورهای مختلف بعد از بازگشت شاه به ایران نوع و سبک پوشش زنان حرمسرا و بالطبع سایر زنان تغییراتی داشته است. بعد از سفر ناصرالدین شاه به فرنگ و مشاهده بالرین های پطرزبورگ در روسیه باعث شد که در لباس زنان در این دوره تغییراتی حاصل شود. زنها شروع به کوتاه کردن زیر جامه ها کردند، هر چه جلوتر میرفت زیر جامه ها کوتاه تر می شد تا بالاخره زیر جامه های کوتاه منسوخ گشت و نیم تنه و چادر نماز جای این لباس را گرفت. نیم تنه ای که بجای ارخالق سابق بود با آستین شمشیری ساده و یقه برگردان یا عربی بسته برای پوشاندن بالاته به کار می رفت و گاهی چادرنماز کوتاهی از همان پارچه نیم تنه به کمر می بستند.
دربارهی تاریخ حجاب در ایران از جمله مسئلهی کشف حجاب در دورهی رضاشاه و نیز وضعیت حجاب در دورهی پهلوی دوم، کتابهای بسیاری نوشته شده است اما یکی از مباحثی که بهدلایلی مغفول مانده، مشکلات زنان محجبه در زمان کشف حجاب و واکنشهای مختلف زنان در مورد کشف حجاب میباشد. در این مقاله در حد امکان به این مسئله پرداخته میشود.
لطفا در خصوص پوشش زنان ایرانی در عصر پهلوی اول برای ما بفرمایید که چگونه بوده است؟
دوران پهلوی اول نخستین بزنگاه تاریخی ایران است که حکومت درباره نوع پوشش زنان اِعمال قدرت کرده است. به صورت استفاده از اجبار در حذف چادر و پوشش در مورد زنان است که با نام کشف حجاب از آن یاد میشود. البته کشف حجاب واکنشهای مختلفی در بین زنان برانگیخت.
زنان اشراف و رجال درباری اگرچه بیشترشان به رفع حجاب پرداختند، اما در فراهم آوردن زمینه کشف حجاب و یا پیشبرد آن در مقایسه با زنان طبقه روشنفکر و تحصیل کرده که با نظام جدید آموزشی و سیر تجددگرایی ارتباط بیشتری داشتند، فعالیت چشمگیری نکردند. در حقیقت، آنان بیشتر برای حفظ موقعیت سیاسی اداری همسرانشان، رفع حجاب کردند.
در میان همسران رجال و امراء، معدود زنانی هم بودند که با قضیهی کشف حجاب همگام نبودند. همسر مخبرالسلطنه و همسر صدرالاشراف وزیر عدلیه رضاشاه با کشف حجاب میانهای نداشتند. او پس از آنکه به اجبار در مراسم مربوط به کشف حجاب، بهعنوان میزبان شرکت کرد، از شدت ناراحتی چنان بیمار شد که دیگر از خانه بیرون نیامد و تا یک سال بعد درگذشت و جنازه او را از خانه بیرون بردند. اینها نادر زنانی بودند که انگیزههای مذهبی و سنتی قوی، مانع از حضورشان بهصورت بیحجاب در جمع دیگر خانوادههای رجال و امرای مملکت میشد.
کشف حجاب در ایران به دست زنانی که بیشتر تحصیل کرده های غرب و یا مدارس آموزشی جدید بودند، پایهریزی شد و در نتیجه فعالیتهایی که در دو دهه ادامه داشت، آنان بهعنوان پیشگامان کشف حجاب، انجمنها و محافل زنان را پایهگذاری کردند و به گسترش افکار و اندیشههای غربی درخصوص مسئله زنان و حقوق آنان در نشریات و جراید کشور پرداختند.
اما زنان دیگر طبقات در سطح وسیعتری نسبت به این قضیه عکسالعمل نشان دادند و خصوصاً در ابتدای امر، حاضر به ترک چادر نشدند. به همین علّت پلیس نیز مأموریت داشت با شدت هرچه بیشتر با آنان برخورد کند. بهطوری که چادر از سر زنان برمیداشت و آنها را کتک می زد. در مقابل، زنان نیز سعی میکردند از رفتوآمد در کوچهها و خیابانها جز به وقت ضرورت خودداری نمایند.
حکومت برای پیشبرد اهداف و رواج سنت بی حجابی چه روش هایی را استفاده می کرده است؟
دولت برای پیشبرد کشف حجاب، از دو طریق وارد عمل شد: یکی از طریق سیاست تشویق و دیگری تنبیه. این دو روش در ابتدا به موازات هم نبود، بلکه اولی بر دومی پیشی میجست اما بعد از مدتی دومی بر اولی غلبه یافت.
در راستای اجرای روش اول، ابتدا برگزاری مجالس جشن و سرور بین کارمندان دولت که قابل کنترل بودند و نیز با برنامه ی تجددطلبانهی رضاشاه موافقت بیشتری داشتند، صورت پذیرفت و آنگاه به دیگر اقشار سرایت کرد.
حکام بعضی از شهرها به بهانههای مختلف از قبیل افتتاح مدارس و مراکز تفریحی مردم را دعوت میکردند که الفبای کشف حجاب را از کارکنان دولت و خانمهایشان بیاموزند. اقدام دیگری هم در نظر گرفته شده بود و آن اینکه کارکنان دولت دستور یافته بودند به اتفاق خانمهایشان در مواقع غیر اداری، عصرها در خیابانها گردش و عبور و مرور نموده، سرمشق اهالی باشند.
با روش دوم هم با استقرار پاسبانها در معابر عمومی، آمد و رفت زنان چادری کنترل میشد و برای برداشتن چادر نخست به آنها اخطار داده می شد و در صورت عدم توجه، چادر را از سر آنها می کشیدند و اگر ارزش داشت ضبط و در غیر این صورت پارهپاره میکردند.
روند کشف حجاب در دوره پهلوی دوم چطور بوده است؟
بعد از خروج رضاشاه از ایران و با فراموش شدن اجرای قانون کشف حجاب، عدهای از زنان مجدداً به چادر روی آوردند تا جایی که مورد اعتراض فعالین زنان از جمله اعضای کانون بانوان قرار گرفتند. اصلاحات محمدرضا شاه در مورد کشف حجاب در دو بخش فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی سازمان یافته بود. به نظر میآید همزمان با اجرای سیاستهای فرهنگی، زنان و دختران به شیوههای مستقیم یا غیرمستقیم از استفاده چادر در مکانهای آموزشی منع شدند. اما حذف چادر با سیاست فرهنگی پیش نرفت و درنهایت طرحی برای حذف چادر از پوشش زنان ارائه شد. درنهایت، آشفتگی وضعیت سیاسی کشور در سالهای اواخر حکومت پهلوی مانع از اجرای این طرح شد.
در تاریخ معاصر مساله حجاب را باید چگونه واکاوی و بررسی کنیم؟ آیا حجاب؛ محصول جمهوری اسلامی یا مؤلفه هویتی است؟
از سالهای ابتدایی انقلاب تاکنون مسئله حجاب و نحوه برخورد با مظاهر بیحجابی یکی از چالشهای پیش روی بوده است. موضوعی که در ماههای اخیر بسیار پررنگتر از گذشته به نظر میرسد.
با توجه به افزایش مظاهر بیحجابی به ویژه در میان نسل جوان و نوجوان، باید گفت حجاب پیش از آن که به عنوان قانون شناخته شود یک مسئله فرهنگی است. هر جامعهای مطابق با فرهنگ دینی و ملی خود دارای ارزشهای اجتماعی متعددی است. این ارزشها بر اساس میزان اهمیتشان میتوانند به هنجارهای اجتماعی بدل شوند که زیر پانهادن آنها به عنوان ناهنجاری، خوشایند افراد آن جامعه نباشد.
مسئله حجاب نیز به عنوان یکی از مقولات ارزشی از همان ابتدای تشکیل حکومت اسلامی در کشورمان در زمره قوانین قرار گرفت. اما این قانون به عنوان یک مسئله فرهنگی با دیگر قوانین متفاوت است. امروزه شاهد هستیم که ضرورت حجاب به عنوان ارزش در ذهن برخی زنان و دختران شناخته نمیشود و این اتفاق ناشی از کمکاری در حوزه بیان اهمیت این مسئله است. در سالهای اولیه انقلاب با توجه به بحرانها و مسائل مختلفی که نظام جمهوری اسلامی با آن مواجه بود فرصت کمتری برای روشنگری در این زمینه فراهم میشد. در سالهای پس از جنگ نیز تلاش مفیدی برای آن صورت نگرفت. حتی در حوزه طراحی لباس و انواع مدلهای پوشش بانوان نیز کمکاری شد. در کنار آن رشد روزافزون رسانهها خصوصاً سینمای پس از انقلاب و سلبریتی پروری و نیز تهاجم فرهنگی غرب که از سالهای پیش از انقلاب در بطن جامعه وجود داشت، موجب شد که برخی خود را با سوالات متعددی در مورد مبانی دینی و فرهنگی مواجه ببینند که حجاب مشخصترین آنهاست.
فکر می کنید ریشه این مشکل در کجاست؟
اگر تاریخ پوشش در ایران را بهدرستی بررسی کنیم درمییابیم که مسئله پوشیدگی بانوان نه تنها به جمهوری اسلامی بلکه به بازه تاریخ اسلام نیز محدود نمیشود. کشور ما با سابقۀ تمدنی طولانی همواره ویژگیهای متفاوتی از سایر جوامع و تمدنها داشته است. در گذشته حجاب در ایران برای بانوان نوعی ارزش و مایه افتخار به حساب میآمد. زنان ایرانی از دیرباز به پوشیدن لباسهای بلند و پنهان داشتن زیباییهای خود از نامحرمان شناخته میشدند. اما امروزه گره خوردن این مؤلفه فرهنگی و تمدنی با نظام جمهوری اسلامی آن را به ابزاری برای تهدید بدل کرده است. حجاب به مثابه سنگری برای نظام اسلامی به هر بهانهای آماج حملات متعدد قرار میگیرد و پس از هر هجومی بخشی از آن آسیب میبیند. به صورتی که حتی در اعتراضات مدنی در حوزه سیاسی و اقتصادی نیز به ابزاری برای تهدید حاکمیت به کار گرفته میشود. گویی حجاب از ابداعات انقلاب و مختص به آن بوده است. از این رو به نظر میرسد که مواجهه با این مسئله باید تبدیل به یک گفتمان مردمی شود تا زنان و دختران در بستر جامعه این هویت مخدوش شده را بازیابند و با هر هجمه و بهانهای آن را از دست ندهند.
شیوههای دستوری در این زمینه کافی نیست و نیاز به تبیین در این مورد بیش از پیش احساس میشود. جامعه امروز خود را با تهدید در زمینه پوشش مواجه میبیند، اما میتوان خوشبینانه به این فضا نگریست و برای اولینبار در این زمینه به کمک همه ابزارهای در دسترس از جمله آموزش و پرورش و رسانهها با نسل جدید سخن گفت و این تهدید را به فرصتی برای تبیین بدل کرد و این هویت از دست رفته را دوباره احیا کرد.
انتهای پیام/*
بازگشت به ابتدای صفحه