جامعه و مردم نقشی انکار ناپذیر در منزوی شدن افراد معلول دارند/ شهرهای ما برای معلولین مناسب سازی نشده
1398/02/08 - 11:24
تاریخ و ساعت خبر:
23411
کد خبر:
نگاهی به مشکلات معلولین در گفت وگو با ملی پوش پاراتیراندازی/12/بخش پایانی

جامعه و مردم نقشی انکار ناپذیر در منزوی شدن افراد معلول دارند/ شهرهای ما برای معلولین مناسب سازی نشده

رقیه شجاعی با بیان اینکه خیلی ها می گویند بیایید در جامعه، نباید خودتان را زندانی کنید .نباید منزوی شوید اما همه چیز به حرف نیست. شما نگاه کنید، شهر ما برای معلولان مناسب سازی نشده .هیچ امکانانی نیست. شما حتی به راحتی در خیابان و پارک هم نمی توانید تردد کنید. چطور باید وارد جامعه شوید.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس - دنیا حیدری: رقیه شجاعی، بانوی ورزشکار پارا تیراندازی است که در رشته تیراندازی توانسته است موفقیت های کم نظیری را به دست بیاورد. وی که توسط یک حادثه ولیچر نشین شده است می گوید: این موفقیت ها به راحتی به دست نیامد و راه دشواری را برای کسب آنها طی کردم. من در شهرستان زندگی می کنم . رفت و آمد برای من و آنهایی که شرایط من را دارند بسیار سخت است. با قطار نمی توانستم تردد کنم . رسیدن به ایستگاه قطار داستان خودش را داشت و خیلی سخت بود. تردد در راهروهای قطار هم برای کسی که ویلچری است شدنی نیست. باید یکی مرا بغل و جابجا می کرد ، پیاده و سوار شدن به قطار هم به تنهایی شدنی نبود.جد از آن باید مصافت زیادی را هم با تاکسی تا ایستگاه قطار طی می کردم که این بر سختی های کار اضافه می کرد. به همین دلیل ترجیح می دادم که با اتوبوس رفت و آمد کنم . نه اینکه رفت وآمد با اتوبوس راحت باشد نه. به سختی خودم را از پله های اتوبوس بالا می کشیدم و به سختی پیاده می شدم . راننده کمک می کرد تا آژانس بگیرم. تجیهزات تفنگ خیلی زیاد است و خودم هم برای حضور در مسابقات و اردوها چمدانی جداگانه داشتم. خیلی ها اصلا قبول نمی کردند با این شرایط مرا سوار کنند.
بخش اول صحبت های این بانوی موفق ورزشکار را می توانید بخوانید
زندگی نتیجه تلاشی است که می کنید/ با اراده و یاری یکدیگر می توان از عهده هر مشکلی برآمد
** توی خانواده ورزشکار دارید نه نداریم . قهرمان دارید نه نداریم . کسی مشابه شرایط من نه .
وقتی یک شرایطی پیش میاد که ما نتونیم که برگردونیم به شکل سابق و قبل، چاره ای نمی مونه برای آدم که تغییراتی در خودش اینجا کنه . خدا رو شکر می کنم که این قدرت رو به من داد که تونستم به اون چیزهای نخواستنی رو تبدیل کنم به اون چیزهایی که می خواستم و می خوام. گفتنش خیلی سخته منم شاید بارها گفتم چرا من . شرایط سخته یهو همه چیز رو از دست می دی . قدرتت رو خواهرت رو برادرت رو از دست بدی من نمی گم نگفتم چرا من من هم گفتم اما آدم چاره ای نمی دیدم جز اینکه تغییر ایجاد کنم نمی تونستم با اون کوشه نشینی و انزوا تحمل کنم . ترجیح دادم یه پویایی در خودم ایجاد کنم که بتونم تو جامعه ام باشم و به بقیه کمکی کنم حداقل تا اون حد که در توانم باشم و به همین دلیل سعی کردم تغییراتی درخودم ایجاد کنم چون از انزوا و گوشه گیری متنفرم و نمی تونم تحملش کنم و اذیت می شدم حوصله ام سر می رفت عصبی می شدم اما وقتی اون تغییرات ایجاد شد من دیگه گذر زمان رو حس نمی کردم . زمان در دست خودم بود خودم رو می گن یه چیزهایی هست توی نخاعی شدن که آدم وقتی که یک جا ساکت
** البته فکر می کنم رقیه شجاعی این موفقیت را مدیون مادری است که دارد. چرا که برخی خانواده ها در شرایط مشابه خودشان مشکلات را به دوش می کشند که این باعث می شود فرزند آنها نتواند شرایط را پذیرفته و وارد جامعه شود.
من هم اوایل برایم سخت بود از لاک خودم بیرون بیایم. یکسال در خانه بودم و ثانیه ها را می شمردم. این برای نخاعی ها کاملا مشهود و قابل لسم است و البته بسیار عذاب آور. این ثانیه شماری خیلی آزار دهنده است. وقتی از خانه بیرون می روید وکاری انجام می دهید ،چه برای خودتان و چه جامعه، حس خوبی و خوش آیندی به آدم دست می دهد. حس مفید بودن. ضمن اینکه متوجه گذر زمان و ثانیه ها نیستید اما وقتی در خانه می نشینید و چشم به ساعت می دوزید، زمان حرکت نمی کند. اما وقتی می توانید کاری انجام دهدی، دیگر متوجه گذر زمان نیستید. مادرم در این راه کمک زیادی کرد اما اینطور نیست که فکر کنیم همیشه این مادرها هستند که می توانند مسئله را حل و فصل کنند. من مادرهای زیادی را دیدم که دوست دارند مثل مادر من شاهد فعالیت فرزندشان باشند اما این مسئله دو طرفه است. اگر مادرم می خواست و من نمی خواستم، خواسته مادرم به تنهایی راه به جایی نمی برد. شاید هفتاد درصد در این مسئله مادرم نقش داشت اما سی درصد هم نقش و خواست خودم بودم. اگر مادرم می خواست و من نه، نمی شد یا برعکس، اگر من می خواستم و مادرم همراهی نمی کرد باز هم نمی شد.
** نقش جامعه یا رسانه ها در منزوی شدن افراد معلول یا تشویق آنها به حضور در بین مردم چقدر است؟

جامعه و مردم نقشی انکار ناپذیر در منزوی شدن افراد معلول یا حضور آنها در بین مردم دارد. تاکید می کنم که خواست خود فرد هم هست اما جامعه هم به مشکلات معلولین دامن می زند و آنها رابه سمت منزوی شدن سوق می دهد. شما نگاه کنید صدا و سیما به جای آنکه باری از دوش ما بردارد، نگاه مردم را نسبت به معلولین تغییر می دهد. در فیلم های زیادی می بینیم که آدم بد قصه در آخر معلول یا نخاعی می شود. این یعنی چه؟ چرا آدم بدها در آخر قصه باید معلول یا نخاعی شوند؟یعنی هرکسی معلول یا نخاعی است یا روی ویلچر می نشیند دارد تاوان کارهایش را پس می دهد؟این نگاه خیلی آدم را اذیت می کند. معلولین و نخاعی ها مشکلات روحی روانی زیادی دارند و وقتی این فیلم ها را هم می بینند، به شدت آزرده خاطر می شوند.جامعه تاثیر زیادی دارد. صدا و سیما هم همین طور. اما آیا کسی توجهی به این مسئله دارد؟همه این اتفاقات باعث می شود تا خیلی ها عقب نشینی کرده و نتوانند وارد جامعه شوند و گوشه نشینی و انزوا را انتخاب کنند.
** منظورتان این است که صدا و سیما می تواند در این زمینه نقش مهمی را ایفا کند؟
بله. خوب یادم می آید روزهای نخستی که با این مشکل مواجه شده بودم، مادرم مدام در شبکه های تلویزیون به دنبال اخبار خانم زهرا نعمتی بود . یادم نمی آید که در آن مقطع خانم نعمتی چه موفقیتی به دست آورده بود اما مادرم مدام اخبار خانم نعمتی را به من نشان می داد و می گفت ببین زهرا نعمتی خواسته و اراده کرده و به کجا رسیده.این مسئله خیلی در من تاثیر داشت. نمی خواهم بگویم که همه چیز فقط به اراده بستگی دارد نه . زمینه هایی هم لازم است و شرایط را هم باید مهیا کرد اما رسانه ها به خصوص صدا و سیما و جامعه تاثیر زیادی دارند و ای کاش به این مسئله توجه کنیم.
** گفتید شرایط. گاهی تصور می شود همه چیز را اراده رقم می زند اما وقتی کسی مثل رقیه شجاعی از شرایط حرف می زند، داستان فرق می کند. چرا که او از بیرون گود فریاد لنگ اش کن سر نمی دهد و خود با این مهم از نزدیک در ارتباط است.

بله. خیلی ها می گویند باید بیایید در جامعه، نباید خودتان را زندانی کنید . نباید منزوی شوید اما همه چیز به حرف نیست. شما نگاه کنید، شهر ما برای معلولان مناسب سازی نشده .هیچ امکانانی نیست. شما حتی به راحتی در خیابان و پارک هم نمی توانید تردد کنید. چطور باید وارد جامعه شوید. من هنوز هم برای رساندن خودم به اتوبوس برای رفتن از این شهر به شهر دیگر مکافات دارم! شاید حرف من را مادرانی که کودک دارند و از کالسکه استفاده می کنند بهتر متوجه بشوند وقتی به ورودی پارک ها می رسند مشکل دارند. البته بچه را می شود بغل کرد و کالسکه اش را جابجا اما مگر می شود یک ویلچری را مدام بغل کرد و ویلچر او را جابجا کرد. ما حتی در زمینه ورزش نیز برای معلولین مناسب سازی نکردیم. بچه های بسکتبال با ویلچر برای سوار شدن ویلچر باید در صف بایستند.مگر چند ساعت زمان دارند که نیم بیشتر آن را هم باید در صف بایستند. من خودم در شهرستان با این معضل مواجه هستم. سیبل الکترونیکی نداریم و فقط در اردو می توانیم تمرین کنیم. مشکلات یکی دو تا نیست و اینطور هم نیست که هرکسی اراده کرد بتواند سری در سرها درآورده و موفق شود. بله خودمان هم باید اراده و همت کنیم اما مسئولان هم باید نگاه مثبتی به این مسئله داشته باشند. باور کنید ما زیاده خواه نیستیم. نمی گوییم همه شهر را برای معلولین مناسب بازی کنید نه، اما حداقل جایی را برای آنها درنظر بگیرید که بتوانند برای ساعتی هم که شده تفریح کنند وقتی نه می توانند پارک بروند، نه سینما و نه حتی به راحتی در خیابان بچرخند، چطور می توان انتظار داشت که با آغوش باز به جامعه برگردند و منزوی و گوشه نشین نشوند؟ باید همه دست به دست هم دهیم . ما افراد یک جامعه هستیم و با هم و با در کنار هم بودن است که می توانیم به موفقیت برسیم. اسم ها مهم نیست. نتیجه کار است که مهم است .چرا که همه برای موفقیت ایران عزیزمان تلاش می کنیم و این مهم ترین وجه اشتراک همه ماست.
** باوجود این سختی ها مدالهای بسیاری به دست آوردید که شاید مهم ترین آن طلای بازیهای آسیایی بود .اما نتیجه هم تلاشهای خود را برای مردم سیل زده به حراج گذاشتید
طلای بازیهای پاراآسیایی برایم خیلی با ارزش بود. اما این تازه اول راه است. من هنوز راه درازی برای کسب این چنین مدالهایی دارم اما اینکه چرا آن مدال را به حراج گذاشتم.... شما نمی توانید برابر مردم بی تفاوت بنشینید. این اتفاق ممکن بود برای هرکدام از ما رخ دهد. کافی است یک لحظه با خودمان فکر کنیم اگر ما جای آنها بودیم، چه انتظاری از بقیه داشتیم. این کمترین کاری بود که می توانستم برای مردم عزیز کشور عزیزم انجام دهم . بدون شک همین مردم روزی برای موفقیت من دعا کردند. این کار کمترین کاری بود که می توانستم برای آنها بکنم. بدون شک اگر دست به دست هم دهیم، راحت تر می توانیم از سد مشکلات عبور کنیم.
انتهای پیام/*

بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
برچسب ها:
زن، ورزشکار، پاراتیراندازی، رقیه شجاعی،طراز انقلاب
اخبار مرتبط
ارسال نظر
  • مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرتان لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
  • 1- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • 2- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
  • 3- نظرات بعد از بررسی و کنترل عدم مغایرت با موارد ذکر شده تایید و منتشر خواهد شد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اخبار پر بحث
بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
نخستین پایگاه خبری تحلیلی زنان کشور
پست الکترونیکی:
info [at] tanineyas [dot] ir
طراحی و اجرا الکا