1401/12/23 - 12:43
تاریخ و ساعت خبر:
146010
کد خبر:
روایت مادر شهید سید علی موسوی از جنگ تحمیلی و شهادت فرزندش:
روزی که ترکش خمپاره ها در حیاط خانه های روستا فرو می ریخت
مادر شهید سید علی موسوی گفت: ما از جنگ سر در نمی آوردیم. نمی دانستیم تفنگ وتانک وبمب و خمپاره چی هست. با صدای مهیب انفجار خمپاره بر کوه های اطراف روستایمان(بردیه)متوجه شروع جنگ شدیم. بمب هایی که ترکش های آن در حیاط خانه های روستا می ریخت. روز که به شب رسید، هجمه بمباران شدت گرفت و شرایط خیلی سخت تر شد. همه مردم روستا جمع شدیم و در حسینیه حاج سید نعمه که آن زمان از گِل ساخته شده بود،پناه گرفتیم. آن شب،همه ما جز سه نفر جان سالم به در بردیم.