1403/03/20 - 12:08
تاریخ و ساعت خبر:
194319
کد خبر:
گردآورنده / روشن نهاد
رضایتمندی از زندگی ، بستر موفقیت و کامیابی
بدون تردید زندگی باید کرد اما میتوان پرسید زندگی گوارا و لذت بخش کدام است، بشر در جستجوی خوشبختی است و در پی آن است که به زندگی رضایتمندانه دست می یابد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس - انسان و زندگی مفاهیمی هستند که هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند. زندگی جز جدایی ناپذیر انسان است و هیچ راه فراری از آن نیست پس انسان تا هست باید زندگی کند. به بیان دیگر انسان میان دوراهی زندگی و عدم زندگی قرار ندارد.
بدون تردید زندگی باید کرد اما میتوان پرسید زندگی گوارا و لذت بخش کدام است، بشر در جستجوی خوشبختی است و در پی آن است که به زندگی رضایتمندانه دست می یابد. هیچکس نیست که بخواهد زندگی همراه با نارضایتی داشته باشد، رضایتخواهی ویژگی فراگیر تمامی انسانها است .انسان گم شدهای به نام رضایت دارد ،دلیل این امر چیست؟
رضامندی بستر موفقیت و کامیابی
هیچ انسان موفقی نیست که از هنر رضایت از زندگی برخوردار نباشد بدون رضامندی امکان پیشرفت و موفقیت وجود ندارد. انسانهای موفق کسانی اند که با زندگی خود مشکلی ندارند ،اشتباه نکنید ،نمیگویم در زندگی خود مشکلی ندارند ،بلکه میگویم با زندگی خود مشکلی ندارند. مشکل داشتن در زندگی یک چیز است و مشکل داشتن با زندگی چیز دیگر . اتفاقاً در بیشتر موارد انسانهای موفق با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کردهاند اما احساس نارضایتی از زندگی نداشتند ،میتوان گفت رضامندی از زندگی یکی از رازهای ناشناخته زندگی انسان های موفق است.
شما به زندگی پیامبران و اولیای الهی دقت کنید بیشترین سختیها را تحمل کردهاند و در عین حال ناراضی و ناامید و ناتوان نبودهاند و به همین دلیل است که موفقترین انسانهای تاریخ بشر نیز هستند .هنر رضایت از زندگی بستری آرام برای پیشرفت و زمینهای مطمئن برای بنای کاخ موفقیت انسان فراهم میآورد پس همیشه به یاد داشته باشیم که رضایت از زندگی بستر موفقیتهاست و بدون آن رسیدن به خوشبختی خیالی بیش نیست. انسان موفق از عالم خیال به دنیای واقعیت قدم میگذارد و با کشف قوانین زندگی کاخ موفقیت خویش را ینا میکند اما سوال این است که رضایت چیست؟ و در کجا می توان ان را یافت؟
گم گشته ناشناخته
آیا تا به حال از خود پرسیدهاید که ماهیت رضایت چیست؟
انسان در جستجوی رضایت از زندگی است، اما آیا به این فکر کرده است که رضایت چیست، به دنبال چه چیزی میگردد؟
و گم شده اش کدام است؟ راز موفقیت در یافتن یک گمشده این است که بدانیم گم شده چیست ،کسی که نداند رضایت چیست همانند آن کسی است که در بیابانی گسترده و پهناور در تکاپو است اما نمیداند به دنبال چیست.ایا او موفق خواهد شد؟
پیامدهای نشناختن رضایت
ناکامی یکی از پیامدهای وضعیتی است که انسان نداند چه میخواهد و در جستجو ی چیست.کسی که در پی خوش بختی و رسیدن به شادکامی و رضامندی است باید بداند دنبال چه چیزی میگردد .اگر رضایت را نشناسد و نشانه ای از ان نداشته باشد.هرچه تلاش کند کمتر می یابد و همین ناکامی بر نارضایتی ها و تنیدگی های او می افزاید. گذشته از ناکامی حیرت و سرگردانی نیز پیامد نشناختن ماهیت رضایت است.کسی که میکاود اما نمی داند در این پهنه هستی در جستجوی چیست ،حیران و سرگردان خواهد شد ،قدرت انتخاب را از دست خواهد داد و گم شده ی خویش را نخواهد یافت و همین امر بر نارضایتی و تنیدگی او خواهد افزود. شما چه طور؟ ایا میدانید رضایت چیست؟ ایا نشانه های ان را می شناسید؟ ایا نشانی خوش بختی را میدانید؟ اگر میخواهید موفق شوید بهتر است نخست بدانید رضایت چیست و اساسا به دنبال چه چیزی هستید.
رضایت چیست خوشبختی کجاست ؟
((22 سال داشتم و همان مسیری را دنبال کرده بودم که اجتماع برای رسیدن به خوشبختی دیکته میکند، از دانشگاه فارغ التحصیل شده بودم و در مقام مهندس شیمی در شرکتی کار میکردم تمامی اجزای خوشبختی را در اختیار داشتم ماشین ضبط صوت آپارتمان لوکس دوست خوب اما در زندگی هرگز تا به حال آن اندازه احساس تیره روزی نکرده بودم هرچند تمام کارهایی را که جامعه برای خوشبخت شدن دیکته میکند انجام داده بودم اما هیچ دلیلی برای ادامه زندگی نمییافتم .))
آنچه خواندید شرح حال کسی است که از همه امکانات خوشبختی برخوردار بوده اما احساس خوشبختی نمیکرده است، به راستی چرا از زندگی خود راضی نبوده است؟ مگر خوشبختی چیزی جز این است؟ اما چرا احساس رضایت از زندگی ندارد؟ جالب این است که فرد مورد نظر تا وقتی به این مرحله از زندگی نرسیده بود چنین احساس بدی نداشته است و شگفت این است که وقتی به همه امکانات خوشبختی دست یافته از احساس خوشبختی برخوردار نیست، مگر امکانات خوشبختی احساس خوشبختی را به دنبال نمیآورد؟
اکنون بهتر میتوانید به این پرسش پاسخ دهید که رضایت از زندگی یعنی تمکن مالی یا احساس درونی است.؟ نشانی رضایت از زندگی چیست ؟آیا باید آن را در مال موقعیت اجتماعی شغل و..... جستجو کرد؟ آیا میتوانید لیستی از تمکنات مادی را ارائه دهید که در صورت برخورداری از آنها مشکل رضایت از زندگی برای همه افراد حل شود ؟
تصدیق میکنید قضیه به این شکل نیست ممکن است دو نفر از نظر مالی در شرایطی مساوی قرار داشته باشند اما یکی راضی و دیگری ناراضی باشد ،حتی ممکن است کسی که در شرایط سختتر قرار دارد از زندگی خود راضی باشد اما کسی که در شرایط بهتری قرار گرفته ناراضی باشد .این تفاوتها نشان میدهد که رضایت از زندگی یک احساس درونی است و هرچند این احساس منقطع از دنیای خارج واقعیتهای بیرونی نبوده و میتواند و تحت تاثیر آنها باشد اما وابسته به آن نیز نیست و این امکان وجود دارد که در بدترین شرایط نیز بتوان از زندگی احساس رضایت داشت. به نظر میرسد رضایت یک احساس است و در وادی عواطف باید آن را جستجو کرد .سوال این است که سرچشمه احساسات انسان کجاست؟ چه چیزهایی در شکلگیری احساس نقش دارد؟
آن گونه که میاندیشیم ،احساس میکنیم
. احساس ناشی از تفکر انسان است احساسات و عواطف ما آنگونه شکل میگیرند که میاندیشیم ،همه احساسات منفی و مثبت نتیجه مستقیم افکار است. بدون داشتن افکار غمگینانه نمیتوان احساس غم کرد یا بدون داشتن افکار خشمگینانه نمیتوان احساس خشم کرد بدون داشتن افکار حاسدانه نمیتوان احساس حسادت کرد .قرنها قبل اپیکور ،فیلسوف یونان باستان گفت: «که نگرش و برداشت انسانها از رویدادها بسی مهمتر و تعیین کننده تر از خود رویداد است.» این سخنی است درست و منطقی، دلیل آن را هم میتوان در تفاوت واکنش افراد مختلف به یک رویداد مشاهده کرد، معمولاً ارزیابی افراد مختلف از یک رویداد یکسان نیست اگر رویدادها به عنوان یک واقعیت خارجی نقش تعیین کنندهای میداشتند نباید میان داوریها و ارزیابیهای افراد مختلف، تفاوتی وجود داشته باشد چون اصل رویداد یکی بیش نبوده است.
وقتی میبینیم به تعداد افرادی که یک رویداد را دیدهاند یا توصیف آن را شنیدهاند ارزیابیهای متفاوتی هم وجود دارد به این نکته پی میبریم که علت این اختلاف تفاوت در در نگرش های افراد است.
اگر میخواهید احساس بهتری داشته باشید باید بدانید و درک کنید که به جای حوادث و رویدادهای بیرونی، افکار و طرز تلقیهای شما هستند که احساسات شما را به وجود میآورند. اگر احساسات ما آنگونه شکل میگیرند که میاندیشیم میتوان به راحتی نتیجه گرفت که احساس رضامندی یا نارضایتی از زندگی ریشه در چگونگی تفکر ما دارد و اگر چنین است برای رسیدن به رضایت از زندگی باید در تفکراتمان تجدید نظر کنیم پس برای رسیدن به شادمانی و رضامندی، تهیه و تامین امکانات فراوان لازم نیست میتوان با یک تغییر در تفکرات به آن دست یابیم.
تفکر واقع گرا ،شرط رضامندی
اگر چگونگی تفکر انسان نقش تعیین کنندهای در احساس رضایت از زندگی دارد، سوال این است که چه تصوری از دنیا باید داشته باشیم و زندگی را چگونه باید ببینیم تا به رضامندی دست یابیم؟
برای رسیدن به یک احساس خوب از زندگی شاید بتوان دنیا را در خیال خود بسیار زیبا راحت و دوست داشتنی دانست و در پی آن به یک احساس خوب و رضایتمندانه از زندگی دست یافت ،این نگرش یک نگرش توهمی و تخیلی است ونمیتواند تاثیر پایدار و ماندگاری داشته باشد و همانند مواد مخدر یا داروهای توهم زاست که برای مدتی ارتباط فرد را با خارج قطع کرده، در خیالات واهی غوطه ور میسازد اما پس از تمام شدن اثر دارو زندگی بسیار سختتر از آنچه بود میگردد .
راه رضایت از زندگی و راز شاد زیستن، فرار از واقعیتها و روی آوردن به تخیلات نیست ،باید دنیا را آن گونه که هست شناخت .نگرش انسان به دنیا باید نگرشی واقع بینانه و هماهنگ با واقعیتها آن باشد بنابراین وقتی صحبت از تفکر و نقش آن بر نشاط و شادابی زندگی به میان میآید منظور تخیل مثبت از زندگی نیست ،برای رسیدن به حساس شادمانی لازم نیست واقعیتهای گاه سخت و تلخ زندگی را انکار کنیم ،با تفکر واقع گرا نیز میتوان به شادمانی و رضامندی رسید و بلکه شاید تنها راه ممکن همین باشد شاید بپرسید که چگونه چنین چیزی ممکن است؟
هماهنگی انتظارات با واقعیت ها
اگر نگرش انسان به زندگی واقعگرایانه باشد انتظارات او از زندگی نیز واقع گرایانه خواهد بود و در پی آن احساس او از زندگی نیز واقع بینانه خواهد شد شاید بتوان گفت که هماهنگی انتظارات با واقعیتها کلان شرط شاد زیستن و رضایت از زندگی است. ،هماهنگی میان انتظارات و واقعیتها موجب دوگانگی شده تضادهای بنیادینی بوجود میآورد که زیان آن جبران ناپذیر است ،به طور مثال هرگز از یک کودک نمیتوان انتظار بزرگسالی داشت و برعکس و یا از یک زن نمیتوان انتظار مرد بودن داشت و برعکس از دانش آموز دبستانی نمیتوان انتظار پاسخگویی به سوالات کنکور را داشت و ..... شرط موفقیت این است که انتظار ما از هر گروه مطابق شرایط و مقتضیات همان گروه باشد. در بحث رضایت از زندگی نیز همین گونه است، رضایت از زندگی هنگامی شکل میگیرد که انتظار ما از زندگی واقع گرایانه باشد، بدون انتظار واقع گرایانه نمیتوان زندگی موفقی داشت، ناکامی ،پیامد ناهماهنگی میان انتظارات و واقعیتهاست که به افسردگی و نارضایتی تبدیل میشود. پس باید انتظاری واقع گرایانه داشت و البته انتظار واقعگرایانه متوقف است بر شناخت صحیح از زندگی و دنیایی که در آن زندگی میکنیم. به بیان دیگر ما اکنون در این دنیا زندگی میکنم و در هر مساله ای باید این واقعیت را مورد توجه قرار دهیم که دنیا قوانین خاص خود را دارد این قوانین توسط ما وضع نشده و به دلخواه ما نیز تغییر نخواهد کرد پس باید قوانین آن را به خوبی بشناسیم تا به موفقیت دست یابیم. اگر دنیا را با همه سختیهایی که ممکن است داشته باشد آنگونه که هست بشناسیم میتوانیم به راحتی در آن زندگی کنیم، زندگی راحت در گرو شناخت دنیاست . پیامبر خدا در این باره میفرماید:« اگر از دنیا آنچه را که من میدانم شما هم میدانستید جانهای شما از آن احساس راحتی میکرد »
امام علی درباره نقش «تعیین کننده و محوری شناخت دنیا» میفرماید: «هر کس دنیا را بشناسد از بلاهای آن اندوهگین نمیشود. » همچنین آن حضرت در کلام دیگری میفرماید« کسی که دنیا را بشناسد به خاطر مصیبتهای آن غمگین نمیشود.» . مصیبتها و بلاها از زمینههای بسیار مهم در نارضایتی اند، اندوه و افسردگی و نارضایتی از پیامدهای بلاهای زندگی به شمار میروند و امام علی بر این اصل تاکید دارد که اگر کسی دنیا را آنگونه که هست بشناسد سختیهای آن اندوهگین و ناراضی نمیشود حضرت نمیفرماید که دنیا باید جای خوشیها باشد و نمیفرماید که تصور کنید دنیا پر از خوشی و راحتی است بلکه میفرماید اگر دنیاشناسیتان واقعی باشد با وجود سختیها و با اقرار به وجود آنها باز هم احساس ناراحتی و نارضایتی به شما دست نخواهد داد.اموزه های زندگی ساز دین انسان را به گونهای تربیت میکند که در اوج سختیها و در عمق گرفتاریها نیز امید و افسرده نخواهد شد
تلازمی میان سختی و ناخرسندی نیست
معمولا ینگونه میپنداریم که شادمانی و رضامندی ضد سختی و گرفتاری است آنجا که سختی باشد شادی و رضامندی نیست و آنجا که سختی نباشد شادی و رضامندی به وجود خواهد آمد، اما این یک تصور نادرست است هیچ تلازمی میان این دو برقرار نیست سختی یک چیز است و ناخرسندی چیز دیگر ، در قرآن کریم آمده است «حملته امه کرها» یعنی مادر به سختی او را به مدت ۹ ماه حمل کرد ،مادر در دوران باروری فرزند خود را با سختی و مشقت حمل میکند اما سوال این است که آیا این کار همراه با ناخرسندی و نارضایتی است؟ ممکن است این کار مشقت داشته باشد اما مادر با عشق و رضایت این کار را انجام میدهد، نباید تصور کرد پیامد قطعی سختیها ،ناخرسندی و نارضایتی است و شادمانی و دشواری قابل جمع نیستند! انبیا و اولیای الهی بیشترین سختیها را در زندگی تجربه کردهاند اما هرگز ناراضی و ناخرسند نبودند سیدالشهدا با وجود سختیها و همه دشواریها راضی بود برخی اینگونه تصور میکنند که گویا امام حسین هیچ سختی و مشقتی را درک نکرده و یکپارچه راضی بوده است، تصور آنان این است که درک مشقت و سختی یعنی نارضایتی، امام حسین همانند هر انسان دیگری درد و رنج مبارزه و ضربت شمشیر و نیزه را میچشد اما ناراضی نیست ،آن حضرت در حین اینکه بر بلاها صبور است به آنچه خدا مقدر کند نیز راضی است. هنگام خروج از مکه در خطبهای خطاب به یاران خود میفرماید« رضایت خدا رضایت ما اهل بیت است و بر بلای او صبر میکنیم» و پس از ضربتهای فراوان در آخرین لحظات نیز اینگونه زمزمه میکرد« صبر میکنم بر قضای تو ای پروردگار من هیچ خدایی جز تو نیست» پس میتوان در میان مشکلات و سختیها خرسند و شادمان بود و این پدیده شگفتی است راز این شگفتی در چیست.
در فصلهای بعد از این راز رمزگشایی خواهیم کرد و پرده از این راز بر خواهیم داشت .اکنون مهم این است که بدانیم رضایت از زندگی را با بازنگری در تفکرات و اصلاح آنها میتوان به دست آورد ،واقعی شدن تفکرات به واقعی شدن انتظارات منجر میشود و همین امر کلان شرط شاد زیستن و رضامندی از زندگی است . بنابراین غمگینی و تنیدگی ناشی از سختیها ریشه در ناآگاهی دارد، ناآگاهی موجب نارضایتی میشود و نارضایتی موجب اندوه و حزن میگردد، پیامبر خدا در این باره میفرماید« همانا خداوند با حکمت و فضل خودش آسایش و شادمانی را در یقین و رضا قرار داده است و اندوه و حزن را در شک و نارضایتی» باور به واقعیتهای هستی موجب رضامندی میگردد و رضامندی آسودگی و شادمانی را به دنبال دارد پس میتوان گفت که یقین و باور بهترین دفع کننده اندوه است. امام علی علیه السلام در این باره میفرماید: بهترین دفع کننده اندوه یقین است.
برگرفته از کتاب رضایت از زندگی
نوشته عباس پسندیده
پایان
بازگشت به ابتدای صفحه