1399/01/21 - 08:30
تاریخ و ساعت خبر:
39566
کد خبر:
دل نوشته / مینواصلانی مسئول سابق سازمان بسیج زنان کشور
تا در دلمان ظهور نکنیم، ظهور جان رخ ندهد
می دانم که تا در دلمان ظهور نکنیم و ظهور جان رخ ندهد چشم به راهی بایدمان! فراغ و جدایی حقمان، ولی آقا، شما از خاندان کرامتید، شما از موضع رسالتید، کرم نما و قدم بر چشمان منتظر اهل عالم بگذار.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس - تا در دلمان ظهور نکنیم، ظهور جان رخ ندهد
می دانم که تا در دلمان ظهور نکنیم و ظهور جان رخ ندهد چشم به راهی بایدمان! فراغ و جدایی حقمان، ولی آقا، شما از خاندان کرامتید، شما از موضع رسالتید، کرم نما و قدم بر چشمان منتظر اهل عالم بگذار.
نگاه خورشید را نظاره کن که چگونه تلالوء جان فزایش دلربای عالم شد و چشمان فریبایی اش ملک و ملکوت را حرارت بودن بخشید.
گرمایی که هستی را تاب فراق عطا کرد، فراقی به وسعت تاریخ.
چگونه می توان ادراک کرد که در پرده نشینی حقیقت هستی چه رازی نهفته، گشایش معمای بودن و ندیدن، حس رشته محبت را چشیدن و به وصال نرسیدن. یک عمر در فراغ اشک ها را بر گونه ها چون سیل روانه کردن و حسرت ظهور...
سرزمین خشک وجود تشنه ی قطره ی آبی از سرا پرده جان جانان روزها را می گذراند و چگونه گذراندنی که پای رفتن باز می ماند، اما سینه خیز به سوی محبوب ره می سپارد.
خداوندا، پروردگارا، ای بی نیاز، ای همه راز، کی می شود سرُالله را اذن آمدن دهی که جان ها فرو ماند از نفس، نفس ها به شماره افتاد، شماره ها رو به بی نهایت به انتها رسید و هم چنان گام ها به سمت او دامن کشان، خرامان خرامان در مسیر عشق افتان و خیزان روان است.
نگارا، دل آراما، ماه تابان، خورشید وجود، می دانم که تا در دلمان ظهور نکنیم، ظهور جان رخ ندهد چشم به راهی بایدمان! فراغ و جدایی حقمان، ولی آقا، شما از خاندان کرامتید، شما از موضع رسالتید و اهل بیت وحی، کرم نما و قدم بر چشمان منتظر اهل عالم بگذار.
اللهم عجل لولیک الفرج
انتهای پیام/ز
بازگشت به ابتدای صفحه